بزرگترین مجموعه سخنان کوتاه و فلسفی با تاکید بر : FRIEDRICH VILHELM NIETZSCHE
**************************************/OMID AZIMI Private WEB Www.TOJIH.Lxb.ir

نکات وضو

اهميت وضو


وضو كليد ورود به نماز است.
نماز بدون وضو، نماز نيست.
وضو جزو ايمان است.
وضو نظافت جسم است.
وضو نشاط روح است.
وضو وسيله نزديكي به خداست.
وضو اجازه ورود به نماز است.
كسي كه وضو دارد در حال عبادت است.
دست زدن به قرآن و نام خدا بدون وضو حرام است.
وضو كفاره گناهان كوچك است.
وضو نور معنوي است.

واجبات وضو


1- نيت
2- شستن صورت
3- شستن دستها
4- مسح سر
5- مسح پا

 

مستحبات وضو


قبل از وضو مستحب است دستها را تا مچ بشوييم.
بهتر است با آب سرد وضو بگيريم.
مستحب است كه آب وضو را خشك نكنيم.
مستحب است هنگام وضو گرفتن، رو به قبله بايستيم.
مستحب است قبل از وضو مسواك بزنيم.
مستحب است هنگام وضو، آب در دهان بگيريم و بگردانيم.
مستحب است هنگام وضو، آب را در بيني كرده، آن را بالا بكشيم.
هنگام وضو انگشتان را باز كنيم تا كاملاً شسته شود.
خواندن سوره قدر و دعا نيز در هنگام وضو گرفتن مستحب است.

 


زمان نزول قرآن

 

آغاز نزول قرآن در ماه مبارک رمضان و در شب قدر صورت گرفت:

«شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن هدی للناس و بینات من الهدی و الفرقان» [بقره 2: 185]، «انا انزلناه فی لیله مبارکه انا کنا منذرین، فیها یفرق کل امر حکیم» [دخان 44: 4 3]،«انا انزلناه فی لیله القدر» .[قدر 97: 1]

شب قدر نزد امامیه میان دو شب مردد است: شب 21 و 23 ماه مبارک رمضان

شیخ کلینی از حسان بن مهران روایت کرده است گوید: از امام صادق (علیه‌السلام) پرسیدم: شب قدر کدام است؟

فرمود: «آن را در یکی از دو شب 21 و 23 جستجو کن

زراره از امام صادق (علیه‌السلام) روایت کرده فرمود: «شب 19 شب تقدیر است، شب 21 شب تعیین و شب 23 شب ختم و امضای امر است» [4شیخ طوسی، التهذیب، ج 4، ص 330، شماره 102]

شیخ صدوق می‌گوید: «مشایخ ما اتفاق نظر دارند که لیلة القدر، شب 23 ماه رمضان است» [شیخ صدوق، الخصال، ج 2، ص 102 التمهید، ج 1، ص 109 108] این شب را «لیله الجهنی» نیز گویند به شرحی که در حدیث ابوحمزه ثمالی آمده است. [وسایل الشیعه ج 10 ص 355 التمهید ج 1 ص 10]

 

سه سال تأخیر نزول

آغاز وحی رسالی (بعثت) در 27 ماه رجب، 13 سال پیش از هجرت (609 میلادی) بود [در این که بعثت در 27 ماه رجب اتفاق افتاده است، روایات بسیاری وارد شده و در آن‌ها عبادات ویژه ای سفارش شده است، زیرا آن روز را پیوسته باب فتح برکات دانسته‌اند (ر ک: ابن الشیخ، الامالی، ص 28 کافی، ج 4، ص 149 بحارالانوار، ج 18، ص 189 وسایل الشیعه، ج 7، ابواب الصوم المندوب، باب 15، حدیث 7 1 مناقب ابن شهر آشوب، ج 1، ص 150 سیره حلبیه، ج 1، ص 238 منتخب کنزالعمال در حاشیه مسند احمد، ج 3، ص 362)، ولی ابوجعفر طبری آملی (224 310) روایتی دارد که به استناد آیه 41 سوره انفال «و ما انزلنا علی عبدنا یوم الفرقان یوم التقی الجمعان» آغاز بعثت را روز 17 رمضان دانسته است، زیرا این آیه درباره جنگ بدر که در همین زمان اتفاق افتاد، نازل شد و ظاهراً ابوعبداللّه زنجانی آن را تأیید کرده است (تاریخ القرآن، ص 7) ولی آیه کریمه صرفاً اشاره دارد که در این روز آیه‌هایی از قرآن درباره انفال و دیگر شئون مربوط به جنگ بر پیامبر نازل شده است، اما درباره آغاز نزول قرآن یا بعثت در این روز سخنی در بین نیست (التمهید، ج 1، ص 106).]، ولی نزول قرآن به عنوان کتاب آسمانی، سه سال تأخیر داشت این سه سال را به نام «فترت» [فترت به معنای سستی و کاهش یافتن است در این جا کنایه از قطع تداوم وحی قرآنی می‌باشد] می‌خوانند .

علی بن ابراهیم قمی می‌گوید: از امام صادق (علیه‌السلام) سؤال شد: چگونه قرآن در ماه رمضان نازل گردید، با آن که در طول بیست سال نازل شده است؟امام صادق (علیه‌السلام) در روایات مذکور تصریح فرمودند: «ثم نزل فی طول عشرین عاما» که ابن‌بابویه صدوق و علامه مجلسیو سید عبداللّه شبرو دیگران این نظر را برگزیده‌اند

پیامبر (صلی الله علیه و آ له) در این مدت دعوت خود را سری انجام می‌داد تا آیه «فاصدع به ما تؤمر» [حجر 15: 94] نازل شد و دستور اعلان دعوت را دریافت کرد. [سیره ابن هشام، ج 1، ص 280 ابوالحسن علی بن ابراهیم القمی 1 ابوالحسن علی بن ابراهیم القمی، 4، تفسیر قمی،ذیل آیه 94 سوره حجر مناقب ابن شهر آشوب، ج 1، ص 40]

ابو عبداللّه زنجانی گوید: «پس از نزول آیه» اقراباسم ربک الذی خلق [علق 96: 1.] تا مدت سه سال قرآن نازل نشد و این مدت را فترت وحی می‌نامند، سپس قرآن به صورت تدریجی نازل گردید که مورد اعتراض مشرکین قرار گرفت [تاریخ القرآن، ص 9] چنان که درتفسیر آیه «لولا نزل علیه القرآن جمله واحده» [فرقان 25: 32] بیان شده است .

 

مدت نزول

مدت نزول تدریجی قرآن بیست سال است . نزول قرآن سه سال بعد از بعثت آغاز و تا آخرین سال حیات پیامبر (صلی الله علیه و آ له) ادامه داشت .

ابوجعفر محمد بن یعقوب کلینی رازی (متوفای 328) حدیثی آورده است که حفص بن غیاث از امام جعفر صادق (علیه‌السلام) می‌پرسد: با آن که نزول قرآن در مدت 20 سال بوده، چرا خداوند فرموده است: «شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن» [بقره 2: 185 ر ک: اصول کافی، ج 2، ص 628، حدیث 6.]

محمد بن مسعود عیاشی سمرقندی (متوفای 320) از ابراهیم بن عمر صنعانی نقل می‌کند که به حضرت امام صادق (علیه‌السلام) عرض کرد: چگونه قرآن در ماه رمضان نازل گردیده با آن که در مدت بیست سال نازل شده است؟ [تفسیر عیاشی، ج 1، ص 80، حدیث 184]

علی بن ابراهیم قمی می‌گوید: از امام صادق (علیه‌السلام) سؤال شد: چگونه قرآن در ماه رمضان نازل گردید، با آن که در طول بیست سال نازل شده است؟ [تفسیر قمی، ج 1، ص 66]

امام صادق (علیه‌السلام) در روایات مذکور تصریح فرمودند: «ثم نزل فی طول عشرین عاما» که ابن‌بابویه صدوق [شیخ صدوق، الاعتقادات، ص 101] و علامه مجلسی [بحارالانوار، ج 18، ص 250 و 253] و سید عبداللّه شبر [عبداللّه شبر، تفسیر شبر، ص 350] و دیگران این نظر را برگزیده‌اند. [جلال‌الدین سیوطی، الاتقان فی علوم القرآن، ج 1، ص 40]

از امام صادق (علیه‌السلام) پرسیدم: شب قدر کدام است؟ فرمود: آن را در یکی از دو شب 21 و 23 جستجو کن» زراره از امام صادق (علیه‌السلام) روایت کرده فرمود: «شب 19 شب تقدیر است، شب 21 شب تعیین و شب 23 شب ختم و امضای امر است

سعید بن مسیب، (متوفای 95)، از بزرگان تابعین و از فقهای سبعه مدینه، می‌گوید: قرآن بر پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آ له) در سن 43 سالگی نازل شد [حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج 2، ص 610] و این غیر از بعثت است که به اتفاق امت در سن 40 سالگی بوده است واحدی نیشابوری از عامر بن شراحیل شعبی، از فقها و ادبای تابعین (20 109)، نقل می‌کند که گفته است: «مدت نزول قرآن حدوداً بیست سال بوده است» [علی بن احمد واحدی نیشابوری، اسباب النزول، ص 3]

و نیز امام احمد بن حنبل از وی نقل می‌کند که گفته است: «نبوت پیامبر (صلی الله علیه و آ له) در سن چهل سالگی بوده است و پس از سه سال، قرآن در مدت بیست سال نازل شده است

وابوالفدا، معروف به ابن کثیر می‌گوید: «سند این نقل کاملاً صحیح است» [ابن کثیر، البدایه و النهایه فی التاریخ، ج 3، ص 4 الاتقان، ج 1، ص 45 طبقات ابن سعد، ج 1، ص 127] ابوجعفر طبری از عکرمه روایت کرده که ابن عباس گفته است: «نزول قرآن، از آغاز تا پایان، بیست سال به طول انجامید» [تفسیر طبری، ج 2، ص 85]

ابوالفدا اسماعیل بن کثیر دمشقی (متوفای 774) از محمد بن اسماعیل بخاری حدیثی می‌آورد که ابن عباس و عایشه گفتند: «قرآن به مدت ده سال در مکه و ده سال در مدینه نازل شد» و نیز از ابوعبید قاسم بن سلام روایت بیست سال نزول قرآن را آورده و در پایان گفته است: «هذا اسناد صحیح».[ابن کثیر، فضائل قرآن (در پایان تفسیر ابن کثیر چاپ شده است) ص 2]

 

 

 

زمان نزول قرآن

 

درباره نزول دفعى قرآن همین قدر مى‏دانیم که در شب قدر بوده است[۱] واز آن جا که قرآن مى‏فرماید:[۲] ماه رمضان ماهى است که قرآن در آن نازل شده، پس شب قدر هم در ماه رمضان مى‏باشد.

و اما این که شب قدر کدام شب از شب هاى ماه رمضان مى‏باشد، دقیقاً معلوم نیست و اختلافاتى در این زمینه مشاهده مى‏شود؛[۳] ولى به نظر مى‏رسد که در بین احتمالات موجود، این احتمال که شب بیست و سوم، شب قدر باشد، قوى تر است؛ زیرا روایات و قراین زیادى آن را تأیید مى‏کنند.[۴]

در عین حال مشخص نیست که در چه سالى این امر مبارک اتفاق افتاد. اما مى‏توان گفت: گرچه شب قدر، شب نزول قرآن در نشأه طبیعت بود، اما شب عروج پیامبر(ص) هم محسوب مى‏شد؛ زیرا قرآن در ام الکتاب، نزد پروردگار است[۵] و انسان تا عروج نکند نمى تواند قرآن را در ام الکتاب دریابد.[۶] از این جا مى توان فهمید که نزول دفعى قرآن در زمان رسیدن پیامبر اکرم(‏ص) به این مرحله از کمال بوده است. بنابراین مى توان حدس قوى زد که این نزول در همان سال اول رسالت؛ یعنى حدود ۵۶ روز بعد از بعثت بوده است.

این عدد با در نظر گرفتن زمان بعثت (۲۷ رجب) و شب قدر (۲۳ رمضان) و با فرض ۳۰ روز بودن ماه هاى رجب و شعبان به دست آمده است.

در خصوص نزول تدریجى[۷] قرآن که مقارن بعثت بوده است، به جهت اختلاف موجود در تاریخ دقیق بعثت،[۸] نیز اختلاف نظر وجود دارد.

نظر مشهور این است که پیامبر عظیم الشأن اسلام در روز دوشنبه ۲۷ رجب مطابق با اول فوریه ۶۱۰ میلادى، به رسالت مبعوث شدند[۹] و در این هنگام، پنج آیه اول سوره علق بر آن حضرت نازل گردید.[۱۰] سپس نزول آیات دیگر قرآن به تدریج تا پایان عمر حضرت ادامه داشته و مدت بیست و سه سال به طول انجامیده است.

عده اى بر این عقیده‏اند که زمان بعثت با زمان نزول تدریجى قرآن، به عنوان یک کتاب آسمانى، فرق دارد. در نظر آنان گرچه پنج آیه از سوره علق در هنگام بعثت بر پیامبر(ص) نازل شده، اما آن حضرت مأمور به تبلیغ عمومى نبوده است. او بعد از سه سال دعوت مخفیانه، مأمور به دعوت عمومى گردید[۱۱] و از این هنگام بود که قرآن به عنوان کتابى که از آسمان نازل مى‏شده، به کتابت در آمد و… از این روى اگر چه بعثت در ماه رجب بوده، اما شروع نزول تدریجى قرآن، بعد از سه سال، در شب قدر از ماه رمضان بوده است.[۱۲]

مؤید این عقیده، روایاتى است که زمان نزول قرآن را مدت بیست سال بیان مى‏کنند.[۱۳] بنابر این نظر و عقیده،[۱۴] زمان نزول تدریجى قرآن به عنوان کتاب آسمانى، در سال چهارم بعثت؛ یعنى حدوداً سه سال و پنجاه و شش روز بعد از بعثت بوده و تا پایان عمر حضرت رسول (ص)؛ یعنى ۲۸ صفر سال یازدهم هجرت ادامه داشته است.

در نتیجه، با توجه به این که تاکنون ۱۴۳۲ سال از زمان هجرت پیامبر گذشته و بعثت پیامبر(ص) تقریباً سیزده سال قبل از هجرت بوده است، اگر مبناى اول را بپذیریم، از اولین آیه اى که نازل شده حدوداً ۱۴۴۴ سال قمرى مى‏گذرد؛ و اگر مبناى دوم را بپذیریم، از نزول اولین آیه، ۱۴۴۱ سال سپرى شده است.

ناگفته نماند که بنابه گزارش برخى از مورخان، زمان بعثت در اول فوریه ۶۱۰ میلادى بوده است و از آن جا که اکنون در سال ۲۰۱۱ میلادى هستیم، مى‏توانیم زمان نزول اولین آیه را بر اساس سال میلادى محاسبه نماییم

 





BY امید عظیمی_OMID AZIMI

اوقات نماز


نماز صبح
وقت نماز صبح، از اذان صبح است تا طلوع آفتاب و بايد در اين فرصت خوانده شود.


نماز ظهر و عصر
وقت نماز ظهر وعصر، از نيمروز (ظهر) است تا مغرب، كه نمازگزار بايد در اين فاصله، ابتدا نماز ظهر را بخواند و پس از آن، نماز عصر را.


نماز مغرب و عشا

از اذان مغرب - كه كمي بعد از غروب آفتاب است - تا نيمه شب، وقت نماز مغرب و عشا است و بايد نماز مغرب، قبل از عشا خوانده شود.
بهتر است انسان، نماز را در اول وقت بخواند، و هرچه به اول وقت نزديكتر باشد ثواب بيشتري دارد.
اگر كسي نمازهاي خود را در وقت تعيين شده نخواند گناه كرده و بايد بعداً به نيت "قضا" بخواند.


وقت نمازهاي غير هميشگي (كه در زمانهاي مخصوص واجب شود)
1- نماز آيات؛ زماني واجب مي شود كه زلزله شود يا خورشيد و يا ماه بگيرد (كسوف يا خسوف شود). همچنين اگر رعد و برق شديد شود يا بادهاي سياه وزرد و سرخ بوزد كه بيشتر مردم بترسند.
2- نماز ميت؛ وقتي واجب مي شود كه فرد مسلماني از دنيا برود. اگر حتي يك نفر هم بر مرده نماز بخواند كافي است.
3- نماز طواف؛ دو ركعت است و بعد از طواف خانه خدا، در حج يا عمره واجب مي شود.
4- نماز نذر؛ اگر كسي نذر كند كه نمازي بخواند، بايد به آن نذر عمل كند واگر وقت مخصوصي را براي آن مشخص كرده، بايد در همان وقت بخواند.





BY امید عظیمی_OMID AZIMI

باور کنید کسانی که به  تفکرات  بنده اشکال گرفته اند حتی اصول و فروع دینشون رو نمیدونستند :-)

اصول و فروع دین

 

اصول دین ، پایه‌های اعتقادی  دین است که نخست باید به آن‌ها ایمان آورد و سپس به فروعی که از آن بر خواسته ‌است پای ‌بند بود. اصول دین مربوط به اعتقاد است و فروع دین مربوط به عمل. اصول دین، توحید، نبوت و معاد، و برای شیعه عدل و امامت نیز اضافه می گردد که پایه‌های اعتقادی ادیان را شامل می‌شود؛ و در زبان‌ها، زمان‌ها و اقوام مختلف صور متفاوتی به خود گرفته‌است     ، به تعبیری می‏توان گفت که درخت دین 5 ریشه(اصول دین) و 10 شاخه (فروع دین) دارد.

 

اصول دین:

 

1ـ توحید:

به معنای یگانگی خداوند متعال است.

 

2ـ عدل:

به معنای آن است که افعال خداوند متعال از سر دادگری و شایستگی است و به هیچ کس ستم نمی‌کند و هر چیزی را در جای خویش نگه می‌دارد و با هر موجودی، چنانکه شایسته‌است رفتار می‌کند.

 

3ـ نبوت:

به معنای پیامبری حضرت محمد بن عبدالله (ص) و دیگر پیامبران الهی است.

 

 

4ـ امامت:

بدین معنا که پس از پیامبر اسلام دوازده امام معصوم منصب خلافت و امامت را بر عهده دارند و آنان منصوب خداوند متعال‌اند

 

5ـ معاد :

به معنای آن است که روزی همه مکلفان برای بازخواست و حساب در پیشگاه الهی گرد هم می‌آیند و هر کس به پاداش و کیفر خویش می‌رسد.

 

 







 

فروع دین:

در اصطلاح دین اسلام فروع را بر مسائلی اطلاق می‌کنند که به عمل و عبادات مربوط است. بطور کلی احکام شرعی اسلام یا متعلق به عمل و طاعت است یا متعلق به معرفت و اعتقاد، قسمت اول را احکام فرعی یا عملی و قسمت دوم را احکام اصلی یا اعتقادی می‌گویند.

فروع دین منحصر به تعداد خاصی نیست و طبق تعریف آن شامل تمام احکام عملی متناسب با اصول می‌شود.

 

۱۰ مورد از مهمترین فروع دین عبارتند از: نماز ـ روزه ـ حج ـ زکات ـ خمس ـ جهاد ـ امر به معروف ـ نهی از منکر ـ تولی ـ تبری

 

شخص مکلف در دین اسلام برای عمل به فروع دین یا باید:

  • به درجه اجتهاد رسیده باشد و طبق فتوای خود عمل کند (واژه مجتهد از کلمه «اجتهاد» مشتق شده‌است. اجتهاد در لغت به معنای تلاش و کوشش است، اما مقصود از آن در اصطلاح اسلامی، بذل جهد و کوشش برای استنباط احکام شرعی فرعی از منابع فقه اسلامی است. منابع فقه اسلامی عبارتند از:قرآن، سنت، عقل و اجماع)
  • و یا طریقه‏ی احتیاط را پیش بگیرد.
  • و یا از مجتهد تقلید کند. (تقلید به معنی پیروی و دنباله روی کردن است. در مباحث دینی، تقلید در اصول دین جایز نمی‌باشد و باید با تحقیق به آنها رسید.ولی در احکام اغلب اوقات باید از شخص متخصص که به او مجتهد یا مرجع تقلید می‌گویند تقلید نمود)

 





 

شرح بیشتر فروع دین :

1ـ نماز :

 

از عبادت‌های مسلمانان است . واژهٔ نماز معادل عربی صلاة یا صلوة است.

نماز در نزد در نزد شیعیان یکی از فروع دهگانهٔ دین است. نمازهایی که بر هر مسلمان، در هر شبانه‌روز، واجب است عبارت‌اند از: نماز صبح، ظهر، عصر، مغرب و عشا. البته غیر از این نمازها، نمازهای واجب دیگری هم هست که در ذیل تا حدودی توضیح داده شده است.

نمازهای واجب

نمازهای یومیّه (روزانه)  : بر مسلمانان واجب است که روزی ۵ بار نماز بخوانند؛ کودکان، بیماران روانی و زنان در دوره عادت ماهانه از خواندن این نمازها معاف هستند. این نمازهای پنجگانه عبارت‌اند از:

نماز صبح (نماز فجر، نماز دوگانه):از سپیده دم تا طلوع آفتاب؛ این نماز دو رکعت است.

نماز ظهر (نماز پیشین): هنگامی که خورشید در وسط آسمان قرار گیرد تا زمان عصر؛ این نماز چهار رکعت است.

نماز عصر (نماز دیگر): بعد از زمان ظهر تا زمان غروب خورشید؛ این نماز چهار رکعت است.

نماز مغرب (نماز شام): از زمان غروب خورشید تا زمان عشا؛ این نماز سه رکعت است.

نماز عشاء (نماز خفتن): از زمانی که شفق سرخ رنگ آفتاب ناپدید شود تا نیمه شب؛ این نماز چهار رکعت است.

شیعیان معتقدند که بلافاصله پس از خواندن نماز ظهر می‌توان نماز عصر و بلافاصله پس از نماز مغرب، می‌توان نماز عشا را تا نیمه شب خواند.

مسلمانان اعتقاد دارند که چنانچه کسی نتواند نماز را در وقت آن بخواند، باید آن را پس از پایان وقت بخواند. چنین نمازی را نماز قضا می‌گویند.

نماز طواف واجب خانه خدا (در مسجدالحرام) : پس از هفت دور چرخیدن به دور کعبه، یک نماز دورکعتی به نام نماز طواف خوانده می‌شود.

نماز میّت : نماز میت، بر مرده گزارده می‌شود. این نماز نیاز به وضو و غسل و غیره ندارد و با کفش می‌توان آن را انجام داد. معمولاً در مسجدالحرام پس از هر نماز یومیّه از نمازگزاران دعوت می‌شود که برای مرده یا مردگانی نماز بخوانند.

نماز قضای پدر و مادر : کسی که در زندگی خود برخی از نمازهایش را به جا نیاورده، باید پسر بزرگترش آن نمازها را نماز قضا کند که جزئیات آن در کتاب‌های دینی نوشته شده است.

نماز نافله‌ای که به علت نذر یا عهد یا قسم واجب شده است : نماز نافله به خودی خود واجب نیست و  مستحب است ولی مثلاً اگر کسی نذر کند (تصمیم بگیرد) که اگر بیماریم معالجه شود، نماز نافله خواهم خواند و بیماریش معالجه شود، نماز نافله بر او واجب می‌شود که جزئیات این موضوع در کتابهای دینی ذکر شده است.

 

 



 

2ـ روزه:

 

در اسلام عبادتی است که انسان برای انجام فرمان خدا از اذان صبح تا اذان مغرب از چیزهایی که روزه را باطل می‌کند خودداری نماید.

آیه ۱۸۲ بقره امر به روزه می‌کند و ظاهراً در رمضان سال دوم پس از هجرت فرو فرستاده شده‌است. در اسلام روزه در ماه رمضان ماه نهم تقویم قمری بر مسلمانان واجب شده‌است و حکم آن در آیات ۱۸۲ تا ۱۸۷ سوره بقره آمده‌است که در آن خداوند می‌گوید:«ای کسانی که ایمان آورده‌اید، روزه بر شما واجب شده همانطور که بر اقوام قبل از شما واجب شده بود، شاید با تقوا شویدمحمد حسین طباطبایی در تفسیر المیزان در این باره می‌گوید: «در خصوص روزه برگشتن آثار اطاعت در انسان را در جمله «شاید با تقوا شوید» بیان کرده‌است و می‌گوید فایده روزه تقوا است. و آن خود سودی است که عاید خود شما می‌شود. و هر که بخواهد به عالم طهارت و رفعت متصل شود و به مقام بلند کمال و روحانیت ارتقاء یابد، اولین چیزی که لازم است بدان ملتزم شود این است که از افسار گسیختگی خود جلوگیری کند و بدون هیچ قید و شرطی سرگرم لذت‌های جسمی و شهوات بدنی نباشد. و خود را بزرگتر از آن بداند که زندگی مادی را هدف بپندارد. و سخن کوتاه اینکه از هر چیزی که او را از خداوند مشغول می‌دارد بپرهیزد. و این تقوایی که قرآن به آن اشاره می‌کند ، تنها از راه روزه و خودداری از شهوات بدست می‌آید. و این خودداری از شهوات عبارتست از خودداری از شهوت شکم از خوردن و آشامیدن و شهوت جنسی. و اگر مدتی از این سه چیز پرهیز کنند به تدریج نیروی خویشتن داری از گناهان در آنان قوت می‌یابد و نیز به تدریج بر اراده خود مسلط می‌شوند و آن وقت در برابر هر گناهی عنان اختیار از کف نمی‌دهند و در تقرب به خداوند متعال دچار سستی نمی‌گردند . روزه در اسلام یکی از فروع عبادی بشمار می‌آید.در حدیثی از امام جعفر صادق (ع) علت تشریع روزه برابری میان فقرا و اغنیاست.

 

 



 

 3ـ خمس :

 

لغت عربی است و به معنای یک پنجم می باشد . خمس ، یکی از انواع مالیات‌های اسلامی است که شیعیان بدان معتقدند و به منظور رفع مشکلات مالی امت اسلامی و توزیع عادلانه ثروت و تقویت بنیه مالی حکومت اسلامی وضع شده است.

به اعتقاد شیعیان هر مالی که یک سال بدون استفاده قرار گیرد و غنیمت جنگی و چند مورد دیگر خمس به آن تعلق می گیرد و دادن خمس واجب است.

طبق اعتقاد شیعه، خمس به دو سهم تقسیم می‌شود که یکی سهم سادات فقیر، یتیم و در راه درمانده‌است و دیگری سهم امام زمان که هر دو سهم باید به مرجع تقلید یا نمایندهٔ وی داده شود، مگر آن که از ایشان اجازه گرفته و در راهی مصرف شود که آن‌ها اجازه می‌دهند.

خمس بر هفت چیز تعلق می گیرد:

اول:آن چیزی است که در جنگ از کفّار گرفته می شود، منقول باشد یا غیر منقول.

دوم:معادن

سوم:گنج

چهارم:هرچه با غواصی از دریا خارج شود، مثل جواهر و در اگر قیمتش یک دینار به بالا باشد.

پنجم:آن چه از هزینه سالانه شخص و نفقه خوارانش سرافتد.

ششم:هرگاه شخص، زمینی را از مسلمانی بخرد، خمس بر آن واجب است و بر اساس آن چه در مدارک گفته است مراد زمین آماده شده برای زراعت است.

هفتم:هر گاه حلال با حرام مختلط شده باشد و قابل تمیز نباشد.

 

 



 

 4 ـ زکات :

از دستورات اسلامیست و در مورد چیزهایی وضع شده که انسان آنها را با کمک طبیعت به وجود می‌آورد، آن هم طبیعت سهل و ساده؛ یعنی انسان به نسبت کار کمی انجام می‌دهد و طبیعت کار بیشتر را انجام می‌دهد و محصول را مفت و رایگان در اختیار انسان می‌گذارد.

مثلاً گندم که انسان بوجود می‌آورد در قسمت کمی، فکر و عمل او دخالت دارد و قسمت بیشتر فعالیت طبیعت است. ازاینرو اسلام به انسان می‌گوید اینجا که از سخاوت طبیعت استفاده می‌کنی مقداری از آن را باید در راههای دیگر بدهی اینجا اگر چیزی با زکات قابل قیاس باشد موارد دیگر مثل برنج است: چرا گندم باید زکات داشته باشد و برنج نداشته باشد؟

این مساله در سابق هم مطرح بوده‌است در جواب گفته‌اند آن سادگی در موارد زکات هست در برنج نیست یعنی به آن سادگی که گندم به دست می‌آید برنج به دست نمی‌آید و زحمت زیادی می‌خواهد و زکات در واقع به این علت است که یک مقدار از چیزی را که طبیعت رایگان در اختیار انسان قرار می‌دهد به دیگران بدهد.

 

 

 

 

5ـ حَجّ :

یکی از مهم‌ترین فروع دین اسلام است. مسلمانان با داشتن شرایطی به شرح زیر ، مکلف‌اند در دهه اول ماه ذی‌الحجه به مسجد الحرام در شهر مکه در عربستان سعودی رفته و مجموعه‌ای از اعمال نیایشی را به‌جا آورند.

شرایط حج :

بالغ باشد.

عاقل و آزاد باشد.

بخاطر حجّ مجبور نشود كار حرامى انجام دهد يا عمل واجبى را كه از حجّ مهمتر است ترك كند.

مستطيع باشد.

شرایط مستطیع شدن :

اول : وسیله سفر و توشه راه و چيزهايى كه بر حسب حالش در سفر به آن محتاج است برایش فراهم باشد.

دوم : سلامت مزاج و توانايى آن را داشته باشد كه بتواند حج را بجا آورد.

سوم : در راه، مانعى از رفتن نباشد و اگر راه بسته است يا انسان بترسد كه در راه حج جان او به خطر می افتد، حجّ بر او واجب نيست ؛  ولى اگر  از  راه ديگرى بتواند برود که مشکل یاد شده را نداشته باشد ، اگر چه  دور تر  باشد ،   در صورتى كه مشقّت زياد نداشته باشد  و  خيلى غير متعارف نباشد، بايد از آن راه برود.

چهارم : بقدر بجا آوردن اعمال حج وقت داشته باشد.

پنجم: مخارج كسانى را كه خرجى آنان بر  او  واجب است  مثل زن  و بچّه و مخارج كسانى را كه مردم خرجى دادن به آنهارا لازم مى دانند،داشته باشد.

ششم : بعد از برگشتن از حج ،  كسب يا  زراعت يا عايدى ملك يا راه ديگرى براى معاش خود داشته باشد كه مجبور نشود بزحمت زندگى كند.

 

 

 

6ـ جهاد :

یکی از مفاهیم دین اسلام است.واژه جهاد از ریشه «ج – ه - د» به معنی کوشش و مبارزه و فعالیت است. این کوشش و مبارزه می‌تواند در عرصه‌های گوناگونی صورت گیرد از جمله کوشش در مبارزه با امیال درونی(جهاد اکبر) یا کوشش و مبارزه در راه دفاع از دین اسلام یا گسترش قلمرو اسلام (جهاد اصغر)

جهاد یکی از فروع دین و از واجبات اسلامی است. کلمهٔ جهاد حدود ۱۰۸ بار در قرآن آمده‌است و خداوند کسانی را که در راه او جهاد می‌کنند دوست دارد.

در اسلام برترین جهاد، جهاد با نفس است، که در حدیث معروف پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) جهاد اکبر خوانده شده یعنى برتر از جهاد با دشمن که جهاد اصغر نام دارد، اصولا تا جهاد اکبر به معنى واقعى در انسان پیاده نشود در جهاد با دشمن پیروز نخواهد شد. در قرآن کریم صحنه هاى مختلفى از میدان جهاد اکبر رابطه با پیامبران و سایر اولیاى خدا ترسیم شده است، که سرگذشت یوسف و داستان عشق آتشین همسر عزیز مصر یکى از مهمترین آنها است. رسول الله (ص): «المجاهد من جاهد نفسه فی الله»؛ (مجاهد کسی است که برای خدا با نفس خود مبارزه کند.) در حدیث معراج خطاب به پیامبر اکرم (ص) آمده است: «مردم یک بار می میرند، ولی نیکوکاران و آخرت گرایان بر اثر مبارزه با نفسهایشان و مخالفت با خواهشهای درونی شان و ستیز با شیطانی که در رگهایشان جاری است روزی هفتاد بار می میرند.» آن دژ در درون خود انسان است، نفس انسان است.



 

 

سخنان کوتاه فلسفی و ارزشمند"نیچه"امید عظیمی,

BY امید عظیمی_OMID AZIMI

نـماز عيـد

در دو عيد «فطر» و «قربان» خواندن نماز مخصوص عيد در زمان حضور امام (ع) واجب است و بايد به جماعت خوانده شود و در زمان ما كه امام (ع) غايب است مستحب مى‏باشد.


وقت نماز عيد
١ ـ وقت نماز عيد، از طلوع آفتاب است تا ظهر است.(٧٢)
٢ ـ مستحب است نماز عيد قربان را بعد از بلند شدن آفتاب، بخوانند.
٣ ـ مستحب است، در عيد فطر، بعد از بلند شدن آفتاب، افطار كنند و زكات فِطره را هم بدهند، سپس نماز عيد را بخوانند.(٧٣)

چگونگى نماز عيد
١ ـ نماز عيد فطر و قربان دو ركعت است، با نُه قنوت و اينگونه خوانده مى‏شود:
*
در ركعت اوّل نماز پس از حمد و سوره بايد پنج تكبير گفته شود، و بعد از هر تكبير يك قنوت، و بعد از قنوت پنجم تكبير ديگرى و سپس ركوع و دو سجده.
*
در ركعت دوّم پس از حمد و سوره چهار تكبير گفته مى‏شود و بعد از هر تكبير يك قنوت و بعد از قنوت چهارم تكبير ديگرى و سپس ركوع و دو سجده و تشهد و سلام.
*
در قنوت‏هاى نماز عيد هر دعا و ذكرى بخوانند، كافى است، ولى بهتر است به اميد ثواب، اين دعا را بخوانند.

«
اَللّهمَّ اَهْلَ الْكِبْرِياءِ وَالْعَظَمَةِ وَاَهْلَ الْجُودِوَالْجَبَروتِ و اهْلَ الْعَفْوِ وَ الرَّحْمَةِ وَ اَهْلَ التَّقوى وَ الْمَغْفِرَةِ اَسْألُكَ بِحَقِّ هذَا الْيَومِ الَّذِى جَعَلْتَهُ لِلْمُسلِمينَ عيدا و لِمُحَمَّدٍ صَلَّى اللّه‏ُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ ذُخْرا وَ شَرَفَا وَ كَرامَةً وَ مَزيدا اَنْ تُصَلِّىَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اَنْ تُدخِلَنِى في كُلِّ خَيْرٍ اَدْخَلْتَ فيهِ مَحَمَّدا وَ آلَ مُحَمَّدٍ وَ اَنْ تُخْرِجَنِى مِنْ كُلِّ سُوءٍ اَخْرَجْتَ مِنْهُ مُحَمَّدا وَ آلَ مُحَمَّدٍ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلَيْهِمْ اَلّلهُمَّ اِنّى اَسْألُكَ خَيْرَ ما سَألَكَ بهِ عِبادُكَ الصَّالِحُونَ وَ اَعُوذُبِكَ مِمَّا اسْتَعاذَ مِنْهُ عِبادُكَ الْمُخْلَصُونَ».


نماز وحشت

امام صادق ـ علیه السّلام ـ هر شب برای فرزندش و در هر روز برای پدر و مادر خود دو ركعت نماز می گزارد، در ركعت اول سوره ی قدر و در ركعت دوم سوره ی كوثر می خواندند.[1]

 
نماز وحشت


مستحب است در شب اول قبر دو ركعت نماز وحشت برای میّت بخوانند، در دو ركعت اول سوره ی حمد و آیه الكرسی، و ركعت دوم بعد از حمد ده مرتبه سوره ی قدر بخواند، و بعد از سلام نماز بگوید: «اللهم صل علی محمد وآل محمد و ابعث ثوابها الی قبر فلان » و به جای این كلمه اسم میّت را بگوید.


برادر وخواهر! نماز وحشت هدیه ای است از شما به كسی كه از دنیا رفته است، این نماز را برای آشنایان بخوانید تا دیگرا ن هم برای شما بخوانند.[2]

 


نماز شب اول قبر (وحشت)


و سید بن طاوس از حضرت رسول ـ صلّی الله علیه و آله ـ روایت كرده كه فرمود: نمی گذرد بر میّت ساعتی سخت تر از شب اول قبر، پس رحم نمایید مردگان خود را به صدقه، و اگر نیافتی چیزی كه صدقه بدهی، پس یكی از شما دو ركعت نماز بخواند و در ركعت اول حمد یك مرتبه و سوره ی توحید دو مرتبه، و در ركعت دوم حمد یك مرتبه و سوره ی تكاثر ده مرتبه، و سلام دهد و بگوید: « اللهم صل علی محمد و آل محمد و ابعث ثوابها الی قبر ذلك المیت فلان بن فلان ». پس حق تعالی می فرستد همان ساعت هزار ملك به سوی قبر آن میت با هر ملكی جامه ای و حلّه ای ، و تنگی قبر او را وسعت دهد تا روز نفع صور عطا كند به نماز كننده به عدد آنچه آفتاب بر آن طلوع می كند حسنات، و بالا برده می شود برای او چهل درجه.[3]

 

[1] . مفاتیح الجنان، ص 396.
[2] .
كافی، ج 3، ص 285.
[3] .
سفینه البحار، ج 2، ص 47.

 

 

 

 

مستحب است در شب اول قبر دو ركعت نماز وحشت براى ميت بخوانند.

 در ركعت اول بعد از حمد، يك مرتبه آية‏الكرسى و در ركعت دوم بعد از حمد، ده مرتبه سوره  انا انزلناه   بخوانند و بعداز سلام نماز بگويند : اللهم صل على محمد و آل محمد و ابعث ثوابها الى قبر فلان  و به جاى كلمه فلان ، اسم ميت را بگويند.

نماز وحشت را در هر موقع از شب اول قبر مى‏شود خواند، ولى بهتر است در اول شب بعداز نماز عشا خوانده شود.اگر بخواهند ميت را به شهر دورى ببرند ، يا به جهت ديگر دفن او تاخير بيفتد، بايد نماز وحشت را تا شب اول قبر او تاخير بيندازند.

نماز وحشت هدیه ای است از شما به کسی که از دنیا رفته است، این نماز را برای آشنایان بخوانید تا دیگران هم برای شما بخوانند.

 

 

 

در اولین شب پس از دفن میت مستحب است دو رکعت نماز خوانده شود و ثواب آن هدیه شود به میت.{۱} در روایت نبوی(ص) آمده است که «لا یأتی علی المیت ساعْ اشدّ من اول لیلْ فارحموا موتاکم بالصدقْ فان لم تجدوا فلیصل احدکم رکعتین»؛ هیچ زمانی بر میت سخت‏تر از شب اول قبر او نیست، پس بر مردگان خود ترحم کنید به صدقه دادن و اگر برایتان مقدور نیست، دو رکعت نماز (وحشت) بخوانید.

به نیت نماز لیلْ الدفن یا نماز وحشت بعد از تکبیرْ الاحرام در رکعت اول سوره حمد

بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ، الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ ، الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ ، مَلِکِ یَوْمِ الدِّینِ ، إِیَّاکَ نَعْبُدُ وإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ ، اهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِیمَ ، صِرَاطَ الَّذِینَ أَنعَمتَ عَلَیهِمْ غَیرِ المَغضُوبِ عَلَیهِمْ وَلاَ الضَّالِّینَ

و بعد از آن آیت الکرسی

﴿ بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ﴾ اللّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأَرْضِ مَن ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلاَ یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَلاَ یَؤُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ ﴿۲۵۵﴾ لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِن بِاللّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ ﴿۲۵۶﴾ اللّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُواْ یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّوُرِ وَالَّذِینَ کَفَرُواْ أَوْلِیَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ

بعد رکوع

پس از تمام شدن حمد وسوره سر به رکوع خم می کنیم و دستها را به زانوها می گذاریم و می گوییم:
سبحان ربی العظیم وبحمده
و یا می گوییم: “سبحان الله، سبحان الله، سبحان الله

بعد  ۲ بار سجده

سپس سر از رکوع برداشته (می ایستیم) و آنگاه به سجده می رویم و هفت عضو بدن؛ یعنی پیشانی، کف دو دست، سر زانوها و نوک انگشتان بزرگ پا را بر زمین گذاشته و می گوییم:
سبحان ربی الاعلی وبحمده
یا “سبحان الله” را سه مرتبه تکرار می کنیم.

مجددا می ایستیم و رکعت دوم رو شروع میکنیم.

اول حمد :

بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ، الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ ، الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ ، مَلِکِ یَوْمِ الدِّینِ ، إِیَّاکَ نَعْبُدُ وإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ ، اهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِیمَ ، صِرَاطَ الَّذِینَ أَنعَمتَ عَلَیهِمْ غَیرِ المَغضُوبِ عَلَیهِمْ وَلاَ الضَّالِّینَ

و بعد ۱۰ بار اناانزلنا :

بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ ،إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ ، وَمَا أَدْرَاکَ مَا لَیْلَةُ الْقَدْرِ ، لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِّنْ أَلْفِ شَهْرٍ ،  تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَةُ وَالرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن کُلِّ أَمْرٍ ، سَلَامٌ هِیَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ

بعد رکوع و سجده

و بعد تشهد

اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له و اشهد ان محمدا عبده ورسوله
اللهم صل علی محمد وال محمد

و بعد سلام

السلام علیک ایها النبی ورحمة الله وبرکاته
السلام علینا وعلی عباد الله الصالحین
السلام علیکم ورحمة الله وبرکاته

و بعد از سلام برای فرد دفن شده .

اللهم صل علی محمد و آل محمد وابعث ثوابها الی قبر…… (به جای …. اسم میت را می‏گوید)


جهت اطلاع

نماز اهل سنت

1-نیت:

 


نیت یعنی اراده ی قلبی ، باید اراده ی ادای نماز را در دل انجام دهیم ، بهتر است نیت با زبان

 

گفته شود  مثلا اگر می خواهیم چهار رکعت نماز فرض ظهر را بخوانیم ، بگوییم

 

"نیت دارم چهار رکعت نماز ظهر حاضر را خالصانه برای خدا و رو به قبله ادا کنم"

 

2- تکبیر تحریمه:

 

بعد از نیت "الله اکبر"می گوییم و دستها را تا برابر نرمه ی گوش بالا می بریم و کف دستها

 

 رو به سوی قبله باشد "زنان بایستی دستان را تا برابر شانه ها بالا ببرند".

 

 

3-بستن دست ها:

 


با دست راست خود دست چپ را گرفته و در زیر ناف خود قرار می دهیم"زنان بایستی دست

 

راست خود را روی دست چپ روی سینه ها بگذارند"

 

 

 

 


4- خواندن ثناء:

 


"سبحانک اللهم و بحمدک و تبارک اسمک و تعالی جدک و لا اله غیرک"

 


<<خدایا،پاکی سزاوار توست و ستایش مخصوص توست نام تو با برکت است و مقام تو والا

 

 و بزرگ است و هیچ معبودی جز تو نیست>>

 


5-خواندن سوره:

 


"اعوذ بالله من الشیطان الرجیم"،<<از شیطان رانده شده به خدا پناه می برم>>

 

"بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ"،<<بنام خداوند بخشنده و مهربان>>

 


"الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ"،<<ستایش خداوندی را سزاست که پروردگار جهانیان است>>

 

"الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ"،<<بخشنده و مهربان است>>

 


"مَالِكِ یَوْمِ الدِّینِ"،<<صاحب روز جزاست>>

 

"إِیَّاكَ نَعْبُدُ وإِیَّاكَ نَسْتَعِینُ"،<<تنها تو را مى‏پرستیم و تنها از تو یارى مى‏جوییم>>

 

"اهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِیمَ"،<<ما را به راه راست هدایت فرما>>

 

"سخنان کوتاه فلسفی و ارزشمند"نیچه"امید عظیمی,

BY امید عظیمی_OMID AZIMI

نماز شب

  كيفيت نماز شب (نوع اول)
نماز شب يازده‌ ركعت است: چهار تا دو ركعت (مثل نماز صبح) به نيت نماز شب و يك نماز دو ركعت به نيت نماز شَفْعْ و يك نماز يك ركعتي به نيت نماز وَتْر
  نيت: دو ركعت نماز شب مي‌خوانم قُربة اِلي الله
 - در ركعت اول: يك بار سوره حمد + يك بار سوره قول هو الله احد + ركوع + سجده
 - در ركعت دوم: يك بار سوره حمد + يك بار سوره قول هو الله احد + قنوت + ركوع + سجده + تشهد + سلام.
(نماز شبي كه در قست بالا آمده است را چهار بار تكرار كنيد كه جمعاً هشت ركعت نماز شب مي‌شود).


  نيت: دو ركعت نماز شَفْعْ مي‌خوانم قُربة اِلي الله
 - در ركعت اول: يك بار سوره حمد + يك بار سوره قول هو‌ الله احد + يك بار سوره قول اعوذ برب الناس + ركوع + سجده.
 - در ركعت دوم: يك بار سوره حمد + يك بار سوره قول‌ هو الله احد + يك بار سوره قول اعوذ برب الفلق + قنوت + ركوع + سجده + تشهد + سلام.

  نيت: يك ركعت نماز وَتْر مي‌خوانم قُربة اِلي الله
 - در ركعت اول: يك بار سوره حمد + سه بار سوره قول هو الله احد + يك بار سوره قول اعوذ برب الفلق + يك بار سوره قول اعوذ به رب الناس
 - در قنوت: خواندن كامل قنوت + در حاليكه دستهايتان در حالت قنوت است، (با انگشتان دست راست يا با تسبيح) چهل بار بگوييد ( اَللّهُمَّ اِغْفِر لِلْمومِنينَ وَ اَلْمومِناتْ وَ اَلْمُسلِمينَ وَ اَلْمُسلِماتْ ) «خدايا ببخش جميع مؤمنين مرد و مؤمنين زن را». و بعد از آن هفتاد بار بگوييد ( اَسْتَغْفِرُ اللهَ رَبي وَ اَتُوبُ اِلَيه) «آمرزش مي‌طلبم از خدايي كه پروردگارم است و بسويش باز مي‌گردم». سپس هفت بار بگوييد (هذا مَقامُ الْعائِذِ بِكَ مِنَ اَلْنار) «اين است مقام كسي كه از آتش قيامت به تو پناه مي‌برد». سپس سيصد مرتبه بگوييد ( اَلْعَفو ) «ببخش». + و سپس يك بار بگوييد ( رَبّ اغْفِرْلى وَ ارْحَمْنى وَ تُبْ عَلىََّ اِنَّكَ اَنْتَ التّوابُ اَلْغَفُورُ الرّحيم ) «پروردگارا ببخش مرا و رحم كن به من و توبه مرا بپذير به راستي كه تو، توبه پذيرنده، بخشنده و مهرباني». + ركوع + سجد + تشهد + سلام + (پايان نماز) + تسبيحات فاطمة زهرا (س)

(تسبيحات حضرت زهرا (سلام الله عليها): (34 مرتبه، الله اكبر،  33 مرتبه، الحمد لله و 33 مرتبه، سبحان الله)

در حديثي آمده: خواندن تسبيحات فاطمه زهرا (سلام الله عليها) از هزار ركعت نماز مستحب، نزد خداوند بهتر است).

  


كيفيّت نماز شب به صورت مفصّل
چون از خواب برخاستيد، سجده كنيد براى خداوند تعالى و نيكو است در اين حال يا در حال برداشتن سر از سجده بگويد:


(اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى اَحْيانى بَعْدَ ما اَماتَنى وَ اِلَيْهِ النُّشُورُ اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى رَدَّ عَلَىَّ رُوحى لاَِحْمَدَهُ وَ اَعْبُدَهُ).
و چون برخاستيد و ايستايد بگوييد:
(اَللّهُمَّ اَعِنّى عَلى هَوْلِ الْمُطَلَّعِ وَ وَسِّعُ عَلَىَّ الْمَضْجَعَ وَارْزُقْنى خَيْرَ ما بَعْدَ الْمُوتِ).


و چون صداى خروس شنيديد بگويد:
(سُبُّوْحٌ قُدُّوْسٌ رَبُّ الْمَلائِكَةِ وَ الرُّوْحِ سَبَقَتْ رَحْمَتُكَ غَضَبَكَ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ عَمِلْتُ سُوَّْءً وَ ظَلَمْتُ نَفْسى فَاغْفِرْلى اِنَّهُ لا يَغْفِرُ الذُّنُوبَ اِلاّ اَنْتَ فَتُبْ عَلَىَّ اِنَّكَ اَنْتَ التَّوّابُ الرَّحيمُ).


و چون نگاه كنيد به اطراف آسمان بخوانيد:
(اَللّهُمَّ اِنَّهُ لا يُوارى مِنْكَ لَيْلٌ ساجٍ وَ لا سَماَّءٌ ذاتُ اَبْراجٍ وَ لا اَرْضٌ ذاتُ مِهادٍ وَلا ظُلُماتٌ بَعْضُها فَوْقَ بَعْضٍ وَلا بَحْرٌ لُجِّىُّ تُدْلِجُ بَيْنَ يَدَىِ الْمُدْلِجِ مِنْ خَلْقِكَ تُدْلِجُ الرَّحْمَةَ عَلى مَنْ تَشاءُ مِنْ خَلْقِكَ تَعْلَمُ خائِنَةَ الاْ عْيُنِ وَ ما تُخْفِى الصُّدُوْرُ غارَتِ النُّجُوْمُ وَ نامَتِ الْعُيُونُ وَ اَنْتَ الْحَىُّ الْقَيُّومُ لاتَاْخُذُكَ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ سُبْحانَ اللّهِ رَبِّ الْعالَمينَ وَ اِلهِ الْمُرْسَلينَ وَ الْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمينَ).

پس بخواند پنج آيه آل عمران:
(اِنَّ فى خَلْقِ السَّمواتِ وَ الاَْرضِ وَ اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ لاََّياتٍ لاُِولِى الاَْلْبابِ الَّذينَ يَذْكُرُونَ اللّهَ قِياماً وَ قُعُوداً و َعَلى جُنُوبِهِمْ وَ يَتَفَكَّرُونَ فى خَلِقِ السَّمواتِ وَ الاَْرْضِ رَبَنّا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبْحانَكَ فَقِنا عَذابَ النّارِ رَبَّنا اِنَّكَ مَنْ تُدْخِلِ النّارَ فَقَدْ اَخْزَيْتُهُ وَ ما لِلظّالِمينَ مِنْ اَنْصارٍ رَبَّنا اِنَّنا سَمِعْنا مُنادِياً يُنادى لِلاْيمانِ اَنْ امِنُوْا بِرَبِّكُمْ فَامَنّا رَبَنّا فَاغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَكَفِّرْ عَنّا سَيِّئاتِنا وَ تَوَفَّنا مَعَ الاَْبْرارِ رَبَّنا وَ اتِنا ما وَعَدْتَنا عَلى رُسُلِكَ وَ لاتُخْزِنا يَوْمَ الْقِيامَةِ اِنَّكَ لاتُخْلِفُ الْميعادَ).

دندانهايتان را مسواك بزنيد، و بعد از آن وضو بگيريد و خود را خوشبو سازيد، پس برخيزد به نماز شب.

ابتدا شروع مى‌كنيد به هشت ركعت نماز شب و بعد از هر دو ركعت، سلام مى‌دهيد، و خوبست كه در دو ركعت اوّل بعد از حمد سى مرتبه توحيد بخواند، (كه در دو ركعت مجموعاً شصت مرتبه توحيد خوانده شود) از اثرات ثواب آن اين است كه: تا منصرف شود از نماز نبوده باشد ميان او و خداى عزّوجلّ هيچ گناهى.

و يا آنكه در ركعت اوّل آن توحيد و در ركعت دوّم (قُلْ يا اَيُّهَا الْكافِرُونَ) را بخواند.

در شش ركعت ديگر حمد و هر سوره كه خواهد بخواند و كافى است حمد و (قُلْ هُوَ اللّه اَحَدْ) در هر ركعتى.

و چنانكه سنّت است قنوت در نمازهاى واجبى، در هر ركعت دوّمى از نافله‌ها نيز سنّت است.

و كافى است در قنوت سه بار (سُبْحانَ اللّهِ) گفتن.

و يا آنكه گفته شود: (اَللّهُمَّ اغْفِرْلَنا وَ ارْحَمْنا وَ عافِنا وَاعْفُ عَنّا فِى الدُّنْيا وَالاْخِرَةِ اِنَّكَ عَلى كُلِّ شَى ءٍ قَديرٌ).
و يا آنكه بگويد: (رَبِّ اغْفِرْ وَارْحَمْ وَ تَجاوَزْ عَمّا تَعْلَمُ اِنَّكَ اَنْتَ الاَْعَزُّ الاَْجَلُّ الاَْكْرَمْ).

و روايت شده كه حضرت امام موسى (ع) چون شب در محراب عبادت مى‌ايستاد مى‌خواند:
(اَللّهُمَّ اِنَّكَ خَلَفْتَنى سَوِيّاً ...) و اين دعاء پنجاهم صحيفه كامله است.
و چون فارغ شود از هشت ركعت نماز شب پس بجا بياورد دو ركعت نماز شفع و يك ركعت نماز وتر.
و مى‌خواند در اين سه ركعت بعد از حمد (قُلْ هُوَ اللّه اَحَدْ) تا بمنزله آن باشد كه يك ختم قرآن كرده باشد، زيرا كه سوره توحيد ثلث قرآن است، و يا آنكه بخواند در نماز شَفْع در ركعت اوّل حمد و (قُلْ اَعُوذُ بِرَبِّ النّاسِ) و در ركعت دوّم حمد و (قُلْ اَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقْ).
و چون از نماز شَفْع فارغ شد مستحب است آنكه بخواند: (اِلهى تَعَرَّضَ لَكَ فى هذَا اللَّيْلِ الْمُتَعَرِّضُوْنَ ...) و اين دعائى است كه در اعمال شب نيمه شعبان در مفاتيح الجنان مذكور شد.
و چون از دو ركعت شَفْع فارغ شد برمى‌خيزد به جهت يك ركعت وَتر و مى‌خواند در آن حمد و سوره توحيد و يا آنكه مى‌خواند بعد از حمد (قُلْ هُو اللّهُ اَحَدٌ) سه مرتبه، و معوذّتين يعنى (قُلْ اَعُوذُ بِرَبِّ النّاسِ و قُلْ اَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقْ)، پس دست بر مى‌دارد براى قنوت و دعا مى‌خواند آنچه بخواهد.

شيخ طوسى رحمه الله عليه فرموده: دعاهائى كه در قنوت نماز وَتر خوانده مى‌شود از زيادى به شمارش نمى‌آيد.
مستحب است كه انسان در قنوت نماز وتر گريه كند از خوف خدا و ترس از عقاب خدا، يا خود را به حال گريه در آورد و دعا كند براى برادران مؤمن، و مستحب است كه ذكر شود چهل نفر، پس بدرستيكه كسيكه دعا كند براى چهل مؤمن دعايش مستجاب مى‌شود انشاء اللّه تعالى. و دعا كند به آنچه خواسته باشد.
(علامت و نشانه شقاوت و پليذی انسان آن است که چشمانش از گريستن بخشکد و گريه نکند. گريه نکردن در اثر سنگدلی و پليدی دل است و پليدی و آلودگی دل نشانه زيادی گناه و معصيت خداست و گناه و معصيت خدا نشانه علاقه و محبت به دنياست).

شيخ صدوق رحمه الله عليه فرموده كه: حضرت رسول خدا (ص) در قنوت وَتر مى‌خواند: (اَللّهُمَّ اهْدِنى فيمَنْ هَدَيْتَ وَ عافِنى فيمَنْ عافَيْتَ و تَوَلَّنى فيمَنْ تَوَلَّيْتَ وَ بارِكْ لى فيما اَعْطَيْتَ وَ قِنى شَرَّ ما قَضَيْتَ فَاِنَّكَ تَقْضى وَ لايُقْضى عَلَيْكَ، سُبْحانَكَ رَبَّ الْبَيْتِ، اَسْتَغْفِرُكَ وَ اَتُوبُ اِلَيْكَ وَ اُوْمِنُ بِكَ وَ اَتَوَكَّلُ عَلَيْكَ وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ اِلاّ بِكَ يا رَحيمُ).

سزاوار است آنكه هفتاد مرتبه بگويد: (اَسْتَغْفِرُاللّهَ رَبّى وَ اَتُوبُ اِلَيْهِ).

سزاوار است كه دست چپ را به دعا بلند كرده باشد و استغفار را به دست راست بشمارد روايت شده كه حضرت رسول خدا (ص) استغفار مى‌كرد در نماز وَتر هفتاد مرتبه و هفت مرتبه مى‌گفت: (هذا مَقامُ الْعاَّئِذِ بِكَ مِنَ النّارِ).

روايت شده كه حضرت امام زين العابدين (ع) در سحر، در نماز وتر سيصد مرتبه مى‌گفت: (اَلْعَفْوَ الْعَفْوَ). و بگويد بعد از اين:
(رَبِّ اغْفِرْلى وَارْحَمْنى وَ تُبْ عَلَىَّ اِنَّكَ اَنْتَ التَّوّابُ الْغَفُورُ الرَّحيمُ).

و سزاوار است آنكه طول دهد قنوت را و چون فارغ شد از قنوت به ركوع رود و چون سر از ركوع برداشت بخواند اين دعا را كه شيخ در تهذيب از حضرت موسى بن جعفر (ع) نقل كرده:
(هذا مَقامُ مَنْ حَسَناتُهُ نِعْمَةٌ مِنْكَ وَ شُكْرُهُ ضَعيفٌ وَ ذَنْبُهُ عَظيمٌ وَ لَيْسَ لِذلِكَ اِلاّ رِفْقُكَ وَ رَحْمَتُكَ فَاِنَّكَ قُلْتَ فى كِتابِكَ الْمُنْزَلِ عَلى نَبِيِّكَ الْمُرْسَلِ صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ كانُوا قَليلاً مِنَ اللَّيْلَ ما يَهْجَعُونَ وَ بِالاَْسْحارِهُمْ يَسْتَغْفِرُوْنَ طالَ هُجُوعى وَ قَلَّ قِيامى وَ هذَا السَّحَرُ وَ اَنَا اَسْتَغْفِرُكَ لِذُنُوبى اِسْتِغْفارَ مَنْ لا يَجِدُ لِنَفْسِه ضَرّا وَ لا نَفْعاً وَ لا مَوْتاً وَ لاحَيوةً وَ لا نُشُوْراً).

پس به سجده رود و نماز را تمام كند و بعد از سلام تسبيح حضرت زهرا عليها السلام بخواند، پس بگويد:
(اَلْحَمْدُ لِرَبِّ الصَّباحِ اَلْحَمْدُ لِفالِقِ الاِْصْباحِ).

و بگويد سه مرتبه:
(سُبْحانَ رَبِّىَ الْمَلِكَ الْقُدُّوْسِ الْعَزيزِ الْحَكيمِ).
 

پس بگويد:
(يا حَىُّ يا قَيُّومُ يا بَرُّ يا رَحيمُ يا غَنىُّ يا كَريمُ ارْزُقْنى مِنَ التِّجارَةِ اَعْظَمَها فَضْلاً وَ اَوْسَعَها رِزْقاً وَ خَيْرَها لى عاقِبَةً فَاِنَّهُ لا خَيْرَ فيما لا عاقِبَةَ لَهُ).

پس به سجده رود و بگويد پنج مرتبه: (سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلائِكَةِ وَالرُّوْحِ). پس بنشيند و بخواند آيه الكرسى را، دوباره به سجده رود و ذكر سابق را پنج مرتبه بخواند.

(إ نَّ رَبَّكَ يَعْلَمُ تقُوم أ دنى من ثُلْثَىِ اللَّيْلِ وَ نِصْفَهُ و ثُلُثَهُ وَ طائِفَةٌ مَّنَ الَّذِينَ مَعَكَ).
(اى پيامبر!) پروردگارت مى‌داند كه تو و گروهى از آنها كه با تو هستند نزديك دو سوّم شب يا نصف يا ثلث آن را به پا مى‌خيزند.
 

 - تذكر (اول): بعد از فراغ از نماز شَفْعْ خواندن دعاى «الهى تعرض لك فى هذا الليل المتعرضون...» مستحب است كه براي ديدن اين دعا به كتاب مفاتيح در اعمال شب نيمه شعبان مراجعه كنيد.

 - تذكر (دوم): در نماز وَتر، مستحب است قنوت آن را طول داد و براى چهل مؤمن دعا كرد و هفتاد مرتبه استغفار نمود و سيصد مرتبه اُْلعَفو گفت و هفت مرتبه هذا مقام العائذ بك من النار ناگفته نماند، اينها تمام استحباب در استحباب است. يعنى اگر خوانده نشود هيچ اشكالى ندارد و ثواب نماز شب را داريم. حتى اگر يازده ركعت بدون سوره و حتى نشسته بخوانيد ثواب نماز شب را مى‌بريد.

 - تذكر (سوم): بهتر اين است كه قنوت نماز وَتر را به اين ترتيب بجا بيآوريد:

1- دعاي فرج آقا امام زمان (ع) كه اين دعا است:
(لااله‌الله الحليم الكريم لااله‌الاالله العلي العظيم سبحان الله رب السموات السبع و سبحان الله رب الارضين السبع و ما فيهن و ما بينهن و رب العرش العظيم و سلام علي المرسلين).

2- هفت مرتبه بگويد: (استغفر الله الذي لااله‌الا‌ هو الحي القيوم ذوالجلال و الاكرام من جميع ظلمي و جرمي و اسرافي علي نفسي و اتوب اليه).

بعد از آن 70 مرتبه بگويد:

(استغفر الله ربي و اتوب اليه).

پس از آن 300 مرتبه بگويد:

(العفو).

 

سپس براي چهل مؤمن دعا كند (به زبان غير عربي هم اشكال ندارد، مثلاً بگويد: خداوندا! فلاني را بيامرز).
از آن پس براي خود و پدر و مادر خود دعا كند و در خاتمه قنوت 7 مرتبه بگويد: (هذا مقامُ الغائذِ بكَ مِنَ النارِ).

3- بخوانيد بعد از هر دو ركعت از نماز شب و شَفْع و بعد از دعاهاى وَتر دعاهايى را كه شيخ و سيد نقل كرده‌اند سيزدهم بجا آورد سجده‌ها و دعاهايى را كه از رسول خدا (ص) روايت شده از جمله روايتى است كه شيخ از حماد بن عيسى از ابان بن تغلب روايت كرده كه گفت حضرت صادق (ع) فرمودند: شب نيمه شعبانى داخل شد و بود رسول خدا (ص) در آن شب نزد عايشه همين كه نصف شب شد برخاست رسول خدا (ص) از رختخواب خود براى عبادت پس چون بيدار شد عايشه يافت كه پيغمبر (ص) بيرون رفته از رختخواب او و داخل شد بر او آنچه كه فرو مى‌گيرد زنها را يعنى غيرت و گمان كرد كه آن حضرت رفته پيش بعض زنهاى خود پس برخاست و پيچيد بر خود شمله يعنى چادر خود را و قسم به خدا كه شمله او از ابريشم و كتان و پنبه نبود و لكن تار آن مو و پود آن از كركهاى شتر بود و جستجو مى‌كرد رسول خدا (ص) را در حجره‌هاى زنهاى ديگرش حجره به حجره پس در اين بين كه در جستجوى آن حضرت بود به ناگاه نظرش افتاد بر رسول خدا (ص) كه در سجده است مثل جامه‌اى كه چسبيده شده بر روى زمين پس نزديك آن حضرت شد شنيد كه مى‌گويد در سجده خود: (سَجَدَ لَكَ سَوَادِي وَ خَيَالِي وَ آمَنَ بِكَ فُؤَادِي هَذِهِ يَدَايَ وَ مَا جَنَيْتُهُ عَلَى نَفْسِي يَا عَظِيمُ [عَظِيما] تُرْجَى [يُرْجَى] لِكُلِّ عَظِيم اغْفِرْ لِيَ الْعَظِيمَ فَإِنَّهُ لا يَغْفِرُ الذَّنْبَ الْعَظِيمَ إِلا الرَّبُّ الْعَظِيمُ).

پس بلند كرد سر خود را و دوباره برگشت به سجده و شنيد عايشه كه مي‌گويد:

(أَعُوذُ بِنُورِ وَجْهِكَ الَّذِي أَضَاءَتْ لَهُ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرَضُونَ وَ انْكَشَفَتْ لَهُ الظُّلُمَاتُ وَ صَلَحَ عَلَيْهِ أَمْرُ الْأَوَّلِينَ وَ الآْخِرِينَ مِنْ فُجْأَةِ نَقِمَتِكَ وَ مِنْ تَحْوِيلِ عَافِيَتِكَ وَ مِنْ زَوَالِ نِعْمَتِكَ اللَّهُمَّ ارْزُقْنِي قَلْبا تَقِيّا نَقِيّا وَ مِنَ الشِّرْكِ بَرِيئا لا كَافِرا وَ لا شَقِيّا).

پس بر خاك نهاد دو طرف روى خود را و گفت: (عَفَّرْتُ وَجْهِي فِي التُّرَابِ وَ حُقَّ لِي أَنْ أَسْجُدَ لَكَ).

پس همينكه خواست رسول خدا (ص) برگردد شتافت عايشه به سوى رختخواب خود پس رسول خدا (ص) آمد به رختخواب او و شنيد كه نفس بلند مى‌زند فرمود چيست اين نفس بلند آيا ندانسته‌اى كه چه شبى است امشب اين شب نيمه شعبان است كه در آن قسمت مى‌شود روزيها و در آن نوشته مى‌شود اجلها و در آن نوشته مى‌شود روندگان به حج و بدرستى كه خداى تعالى مى‌آمرزد در اين شب از خلق خود بيشتر از عدد موهاى بزهاى قبيله كلب و مى‌فرستد خداى تعالى ملائكه خود را از جانب آسمان به سوى زمين در مكه.

 - تذكر (چهارم): حضرت موسى بن جعفر (ع) بعد از فراغ از نماز شب در حال سجده مي‌‏گفت:
(لَكَ الْمَحْمَدَةُ إِنْ أَطَعْتُكَ وَ لَكَ الْحُجَّةُ إِنْ عَصَيْتُكَ لا صُنْعَ لِى وَ لا لِغَيْرِى فِى إِحْسَانٍ إِلا بِكَ يَا كَائِنُ [كَائِنا] قَبْلَ كُلِّ شَىْ‏ءٍ وَ يَا مُكَوِّنَ كُلِّ شَىْ‏ءٍ إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَىْ‏ءٍ قَدِيرٌ اللَّهُمَّ إِنِّى أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْعَدِيلَةِ عِنْدَ الْمَوْتِ وَ مِنْ شَرِّ الْمَرْجِعِ فِى الْقُبُورِ وَ مِنَ النَّدَامَةِ يَوْمَ الْآزِفَةِ فَأَسْأَلُكَ أَنْ تُصَلِّىَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَجْعَلَ عَيْشِى عِيشَةً نَقِيَّةً وَ مِيتَتِى مِيتَةً سَوِيَّةً وَ مُنْقَلَبِى مُنْقَلَبا كَرِيما غَيْرَ مُخْزٍ وَ لا فَاضِحٍ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْأَئِمَّةِ يَنَابِيعِ الْحِكْمَةِ وَ أُولِى النِّعْمَةِ وَ مَعَادِنِ الْعِصْمَةِ وَ اعْصِمْنِى بِهِمْ مِنْ كُلِّ سُوءٍ وَ لا تَأْخُذْنِى عَلَى غِرَّةٍ وَ لا عَلَى غَفْلَةٍ وَ لا تَجْعَلْ عَوَاقِبَ أَعْمَالِى حَسْرَةً وَ ارْضَ عَنِّى فَإِنَّ مَغْفِرَتَكَ لِلظَّالِمِينَ وَ أَنَا مِنَ الظَّالِمِينَ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِى مَا لا يَضُرُّكَ وَ أَعْطِنِى مَا لا يَنْقُصُكَ فَإِنَّكَ الْوَسِيعُ رَحْمَتُهُ الْبَدِيعُ حِكْمَتُهُ وَ أَعْطِنِى السَّعَةَ وَ الدَّعَةَ وَ الْأَمْنَ وَ الصِّحَّةَ وَ الْبُخُوعَ وَ الْقُنُوعَ وَ الشُّكْرَ وَ الْمُعَافَاةَ وَ التَّقْوَى وَ الصَّبْرَ وَ الصِّدْقَ عَلَيْكَ وَ عَلَى أَوْلِيَائِكَ وَ الْيُسْرَ وَ الشُّكْرَ وَ اعْمُمْ بِذَلِكَ يَا رَبِّ أَهْلِى وَ وَلَدِى وَ إِخْوَانِى فِيكَ وَ مَنْ أَحْبَبْتُ وَ أَحَبَّنِى وَ وَلَدْتُ وَ وَلَدَنِى مِنَ الْمُسْلِمِينَ وَ الْمُؤْمِنِينَ يَا رَبَّ الْعَالَمِينَ).

ابن اشيم گفته: اين دعا بعد از هشت ركعت نماز شب و پيش از نماز وَتر است آنگاه سه ركعت وتر را بجا مي‌‏آورى پس چون سلام دادى بگو در حالتى كه نشسته باشى: (الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِى لا تَنْفَدُ خَزَائِنُهُ وَ لا يَخَافُ آمِنُهُ رَبِّ إِنِ ارْتَكَبْتُ الْمَعَاصِىَ فَذَلِكَ ثِقَةٌ [ثِقَةً] مِنِّى بِكَرَمِكَ إِنَّكَ تَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِكَ وَ تَعْفُو عَنْ سَيِّئَاتِهِمْ وَ تَغْفِرُ الزَّلَلَ وَ إِنَّكَ [فَإِنَّكَ‏] مُجِيبٌ لِدَاعِيكَ وَ مِنْهُ قَرِيبٌ وَ أَنَا تَائِبٌ إِلَيْكَ مِنَ الْخَطَايَا وَ رَاغِبٌ إِلَيْكَ فِى تَوْفِيرِ حَظِّى مِنَ الْعَطَايَا يَا خَالِقَ الْبَرَايَا يَا مُنْقِذِى مِنْ كُلِّ شَدِيدَةٍ [شِدَّةٍ] يَا مُجِيرِى مِنْ كُلِّ مَحْذُورٍ وَفِّرْ عَلَىَّ السُّرُورَ وَ اكْفِنِى شَرَّ عَوَاقِبِ الْأُمُورِ [فَإِنَّكَ‏] فَأَنْتَ اللَّهُ عَلَى نَعْمَائِكَ وَ جَزِيلِ عَطَائِكَ مَشْكُورٌ وَ لِكُلِّ خَيْرٍ مَذْخُورٌ ).

و بدانكه علما از براى هر شب اين ماه نماز مخصوصى ذكر فرموده‏اند مقام را گنجايش نقل آن نيست.

 

     

 

  دعاي وسعت رزق در نماز شب
دعايي از امام عليه السلام در سجده نماز شب سوّم از ابوبصير منقول است كه شكايت كردم بسوى حضرت صادق (ع) از حاجت خود و خواستم از آن حضرت كه مرا تعليم فرمايد دعائى بجهت رزق پس حضرت اين دعا را تعليم من فرمود كه از زمانى كه من خواندم آن را ديگر محتاج نشدم فرمود بگو در نماز شب در حال سجده:
(يا خَيْرَ مَدْعُوٍّ وَ يا خَيْرَ مَسْئُولٍ وَ يا)
اى بهترين خوانده شده و اى بهترين درخواست شده و اى

(اَوْسَعَ مَنْ اَعْطى وَ يا خَيْرَ مُرْتَجىً اُرْزُقْنى وَ اَوسِعْ عَلَىَّ مِنْ رِزْقِكَ وَ)
وسيعتر كسى كه عطا كند و اى بهترين مايه اميد روزيم ده و فراخ گردان بر من از روزيت و

(سَبِّبْ لى رِزْقاً مِنْ قِبَلِكَ اِنَّكَ عَلى كُلِّ شَيْئٍ قَديرٌ )
وسيله سازى كن روزيم را از جانب خود كه تو بر هر چيز توانايى

  دعاي ديگر:
اين دعا را در سجده آخر ركعت هشتم نافله شب در مصباح ذكر فرموده. دعاء از حضرت رسول اسلام (ص): روايت شده كه حضرت رسول صلى الله عليه و آله اين دعا را براى طلب روزى تعليم فرمود:

(يا رازِقَ الْمُقِلّينَ وَ يا راحِمَ الْمَساكينَ وَ يا وَلِىَّ الْمُؤْمِنينَ وَ يا ذَا الْقُوَّةِ)
اى روزى ده نداران و اى مهرورز به مسكينان و اى سرپرست مؤمنان و اى صاحب نيروى

(الْمَتينَ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ اَهْلِ بَيْتِهِ وَارْزُقْنى وَ عافِنى وَ اكْفِنى ما اَهَمَّنى)
محكم درود فرست بر محمّد و خاندانش و روزيم ده و عافيتم ده و كفايتم كن آنچه مهم است بر من
 

 دعاى حزين كه بعد از نماز شب خوانده مى‌شود:
دعاي شريف بعد از نماز شب خوانده مى شود و آن دعاء مطابق آنچه در مصباح متهجّد است اين است:
«اُناجيكَ يا مَوْجُوداً فى كُلِّ مَكانٍ لَعَلَّكَ تَسْمَعُ نِدائى فَقَدْ عَظُمَ جُرْمى».
(راز گويم با تو اى كه هستى در هرجا و مكان تا شايد فريادم را بشنوى چونكه جرم و گناهم بزرگ)

«وَ قَلَّ حَيآئى مَوْلاىَ يا مَوْلاىَ اَىَّ الاَْهْوالِ اَتَذَكَّرُ وَ اَيَّها اَنْسى وَ لَوْلَمْ يَكُنْ».
(و شرمم كم است مولايم اى مولايم كداميك از هراسهايم را يادآورى كنم و كداميك را فراموش كنم و اگر نباشد)

«اِلا الْمَوْتُ لَكَفى كَيْفَ وَ ما بَعْدَ الْمَوْتِ اَعْظَمُ وَ اَدْهى مَوْلاىَ يا مَوْلاىَ حَتّى».
(جز همان مرگ تنها مرا بس است چسان! با اينكه جهان پس از مرگ بزرگتر و سخت تر است مولاى من اى مولايم تا چه)

«مَتى وَ اِلى مَتى اَقُولُ لَكَ الْعُتْبى مَرَّةً بَعْدَ اُخْرى ثُمَّ لا تَجِدُ عِنْدى صِدْقاً وَ لا».
(وقت و تا كى بگويم كه (من گنهكارم و) تو حق باز خواستم دارى نه يك بار بلكه بارها ولى باز هم تو راستى و)

«وَفاءً فَياغَوْثاهُ ثُمَّ واغَوْثاهُ بِكَ يا اَللَّهُ مِنْ هَوىً قَدْ غَلَبَنى وَ مِنْ عَدُوٍّ قَدِ».
(وفا از من نبينى، پس اى فرياد و باز هم اى فرياد به درگاه تو خدايا از هواى نفسى كه بر من چيره گشته و از دشمنى كه)

«اسْتَكْلَبَ عَلَىَّ وَ مِنْ دُنْيا قَدْ تَزَيَّنَتْ لى وَ مِنْ نَفْسٍ اَمّارَةٍ بِالسُّوءِ اِلاّ ما رَحِمَ».
(بر من حمله ور شده و از دنيايى كه خود را برايم آراسته و از نفس فرمانده به بدى جز آنكه پروردگارم رحم كند)

«رَبّى مَوْلاىَ يا مَوْلاىَ اِنْ كُنْتَ رَحِمْتَ مِثْلى فَارْحَمْنى وَ اِنْ كُنْتَ قَبِلْتَ».
(مولاى من اى مولايم اگر به كسى چون من رحم كرده‌اى پس به من نيز رحم كن و اگر كسى را مانند من پذيرفته‌اى)

«مِثْلى فَاقْبَلْنى يا قابِلَ السَحَّرَةِ اقْبَلْنى يا مَنْ لَمْ اَزَلْ اَتَعَّرَفُ مِنْهُ الْحُسْنى يا».
(مرا هم بپذير اى پذيرنده ساحران (فرعون) مرا هم بپذير اى كه تا بوده از او نيكى ديده‌ام اى)

«مَنْ يُغَذّينى باِلنِّعَمِ صَباحاً وَ مَسآءً اِرْحَمْنى يَوْمَ اتيكَ فَرْدَا شاخِصا اِلَيْكَ».
(كه غذايم دادى به نعمتهاى خود در هر صبح و شام رحم كن به من روزى كه به نزدت آيم تنها در حالى كه بلند كرده‌ام)

«بَصَرى مُقَلِّداً عَمَلى قَدْ تَبَرَّءَ جَميعُ الْخَلْقِ مِنّى نَعَمْ وَ اَبى وَ اُمّى وَ مَنْ كانَ لَهُ».
(بدرگاهت ديده‌ام را و نامه عملم به گردنم افتاده و همه مردم از من بيزارى جويند حتى پدر و مادرم و حتى كسى كه رنج و)

«كَدّى وَ سَعْيى فَاِنْ لَمْ تَرْحَمْنى فَمَنْ يَرْحَمُنى وَ مَنْ يُونِسُ فِى الْقَبْرِ وَحْشَتى».
(تلاشم براى او بوده پس اگر تو نيز به من رحم نكنى پس چه كسى به من رحم كند و كيست كه مونس وحشت قبرم باشد)

«وَ مَنْ يُنْطِقُ لِسانى اِذا خَلَوْتُ بِعَمَلى وَ سآئَلْتَنى عَمّا اَنْتَ اَعْلَمُ بِهِ مِنّى فَاِنْ».
و كيست كه زبانم را گويا كند آنگاه كه با عملم خلوت كنم و بپرسى از من آنچه تو بدان داناترى از خودم پس اگر)

«قُلْتُ نَعَمْ فَاَيْنَ الْمَهْرَبُ مِنْ عَدْلِكَ وَ اِنْ قُلْتُ لَمْ اَفْعَلْ قُلْتَ اَلَمْ اَكُنِ الشّاهِدَ».
(بگويم آرى كجا از عدل تو گريز گاهى است و اگر بگويم نكردم جواب دهى آيا من گواه تو نيستم)

«عَلَيْكَ فَعَفوَكَ عَفْوَكَ يا مَوْلاىَ قَبْلَ سَرابيلِ الْقَطِرانِ عَفْوَكَ عَفْوَكَ يا مَوْلاىَ»
(پس گذشتت را گذشتت را خواهانم اى مولايم پيش از پوشيدن پيراهن آتش زا گذشتت گذشتت را خواهم اى مولاى من)

«قَبْلَ جَهَنَّمَ وَالنّيرانِ عَفْوَكَ عَفْوَكَ يا مَوْلاىَ قَبْلَ اَنْ تُغَلَّ الاَْيْدى اِلَى الاَْعْناقِ».
(پيش از گرفتار شدن جهنم و آتش سوزان گذشتت گذشتت را خواهم اى مولاى من پيش از آنكه دستها به گردنها با زنجير بسته شود)

«يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ وَ خَيْرَ الْغافِرينَ».
(اى مهربانترين مهربانان و بهترين آمرزندگان).

 


نماز مسافـر

انسان بايد در سفر، نمازهاى چهار ركعتى را دو ركعت (يعنى شكسته) بجا آورد، به شرط آنكه مسافرتش ازهشت فرسخ كه حدود ٤٥ كيلومتر است كمتر نباشد.

چند مسئله:

١ ـ اگر مسافر از جائى كه نمازش تمام است ـ مثل وطن ـ حداقل چهار فرسخ مى‏رود و چهار فرسخ برمى‏گردد نمازش دراين سفرهم شكسته است.(١)
٢ ـ كسى كه به مسافرت مى‏رود زمانى بايد نمازش را شكسته بخواند كه حداقل به مقدارى دور شود كه ديوارهاى آنجا را نبيند و اذان آنجا را هم نشنود و چنـانچـه قبـل از آنكه به اين مقدار دور شود بخواهـد نمـاز بخوانـد بايـد تمـام بخوانـد.(٢)
٣ ـ اگر از محلى مسافرت مى‏كند كه خانه و ديوار ندارد، وقتى به جائى برسد كه‏اگرآن‏محل ديوار داشت، از آنجا ديده نمى‏شد، بايد نماز را شكسته بخواند(٣).(٤)
٤ ـ اگر به جائى مى‏رود كه دو راه دارد، يك راه آن كمتر از هشت فرسخ و راه ديگر آن هشت فرسخ يا بيشتر باشد، اگر از راهى كه هشت فرسخ است برود، بايد نماز را شكسته بخواند واگر از راهى كه هشت فرسخ نيست برود بايد نماز را چهار ركعتى بخواند.(٥)

١ ـ توضيح‏المسائل، م ١٢٧٢ و ١٢٧٣ .
٢ ـ توضيح‏المسائل، نماز مسافر، شرط هشتم.
٣ آية‏اللّه‏ خامنه‏اى: احوط رعايت هر دو علامت است، گرچه بعيد نيست اكتفا به نشنيدن صداى اذان. [يعنى اگر به مقدارى دور شود كه صداى اذان را نمى‏شنود ولى ديوارهاى آنجا را مى‏بيند، نماز شكسته است]. (اجوبة الاستفتائات، ج ١، ص ٢٠٣، س ٦٩٠)
٤ ـ توضيح‏المسائل، م ١٣٢١ .
٥ ـ توضيح‏المسائل، م ١٢٧٩ .

در اين موارد در سفر نماز تمام است:

١ ـ قبل‏ازآنكه‏هشت‏فرسخ‏برود، ازوطن‏خودمى‏گذردويادر جائى ده روز مى‏ماند.
٢ ـ از اول قصد نداشته است به سفر هشت فرسخى برود و بدون قصد، اين مسافت را پيموده است، مثل كسى كه به دنبال گمشده‏اى مى‏گردد.
٣ ـ در بين راه از قصد سفر برگردد، يعنى قبل از رسيدن به چهار فرسخ از رفتن منصرف شود.
٤ ـ كسى كه شغل او مسافرت است،(٦) مثل راننده قطار و ماشينهاى برون شهرى، خلبان، ملوان (در سفرى كه شغل اوست).
٥ ـ كسى كه به سفرحرام‏مى‏رود،مانندسفرى‏كه موجب اذيّت پدر و مادر باشد.(٧)

در اين مكانها نماز تمام است:

١ ـ در وطن.
٢ ـ در جائى كه مى‏داند و يا بنا دارد ده روز بماند.
٣ ـ در جائى كه سى روز با ترديد مانده است، يعنى معلوم نبوده است كه مى‏ماند يا مى‏رود و تا سى روز به همين حالت مانده، و جائى هم نرفته است، در اين صورت بايد بعد از سى روز نماز را تمام بخواند.(٨)


وطن كجاست؟

١ ـ وطن، جائى است [شهر يا روستا] كه انسان براى اقامت وزندگى خود اختيار كرده است، خواه در آنجا به دنيا آمده و وطن پدر و مادرش باشد، يا خودش آن جا را براى زندگى اختيار كرده است(٩).(١٠)

٦- آية‏اللّه‏ خامنه‏اى: كسى كه شغل او در سفر مى‏باشد مانند كسى است كه شغل او مسافرت است (اجوبة الاستفتائات، ج ١، ص ١٨٥، س ٦٥١) كسى كه سفر مقدمه شغل او مى‏باشد، اگر حداقل در خلال هر ده روز يك سفر به محل كار براى كارش مى‏رود نمازش در سفر تمام و روزه صحيح است (ص ١٨٩، س ٦٥٢) سفر رفتن براى تحصيل سفر براى شغل نيست. (اجوبة الاستفتائات، ج ١، ص ١٩٦ ـ ص ٦٦٩)
٧ ـ توضيح‏المسائل، نماز مسافر.
٨ ـ توضيح‏المسائل، شرط چهارم و مسئله ١٣٢٨ ـ ١٣٣٥ ـ ١٣٥٣ .
٩- آية‏اللّه‏ خامنه‏اى: در احكام مسافر و در قصد توطن و قصد ده روز فرقى بين شهرهاى بزرگ و شهرهاى متعارف وجود ندارد. (اجوبة الاستفتائات، ج ١، ص ٢١٥، س ٧٢٣)
١٠ ـ توضيح‏المسائل، م ١٣٢٩ .

٢ ـ تا انسان قصد ماندنِ هميشگى در غير وطن اصلى خودش را نداشته باشد، آنجا وطن او حساب نمى‏شود.(١١)
٣ ـ اگر قصد دارد در محلى كه وطن اصلى او نيست مدتى بماند و بعد به جاى ديگرى برود، آنجا وطن او حساب نمى‏شود، مانند دانشجوئى كه مدتى براى تحصيل در شهرى مى‏ماند.(١٢)
٤ ـ اگر انسان بدون قصد ماندن هميشگى در جائى آن قدر بماند كه مردم او را اهل آنجا بدانند، آن جاحكم وطن او را دارد.(١٣)
٥ ـ اگر به جائى برود كه قبلاً وطن او بوده ولى هم اكنون از آنجا صرف نظر كرده است، نبايد نماز را تمام بخواند، اگر چه وطن ديگرى هم براى خود اختيار نكرده باشد.(١٤)
٦ ـ مسافرى كه به وطنش برمى‏گردد، وقتى ديوار وطن خود را ببيند و صداى اذان را بشنود بايد نماز را تمام بخواند.(١٥)

١١ ـ توضيح‏المسائل، م ١٣٣١ .
١٢ ـ توضيح‏المسائل، م ١٣٣٠ .
١٣ ـ توضيح‏المسائل، م ١٣٣١ .
١٤ ـ توضيح‏المسائل، م ١٣٣٤ .
١٥ ـ توضيح‏المسائل، م ١٣١٩ .

قصد ده روز

١ ـ مسافرى كه قصد كرده ده روز در محلى بماند، اگر بيشتر از ده روز در آنجا سخنان کوتاه فلسفی و ارزشمند"نیچه"امید عظیمی,

BY امید عظیمی_OMID AZIMI

نماز آیات

نماز آیات دو رکعت است و در هر رکعت پنج رکوع دارد، و دستور آن این است که انسان بعد از نیت، تکبیر بگوید و یک حمد و یک سوره تمام بخواند و به رکوع رود و سر از رکوع بردارد، دوباره یک حمد و یک سوره بخواند، باز به رکوع رود تا پنج مرتبه، و بعد از بلند شدن از رکوع پنجم دو سجده نماید و برخیزد و رکعت دوم را هم مثل رکعت اول بجا آورد و تشهد بخواند و سلام

دهد.

در نماز آیات ممکن است انسان بعد از نیت و تکبیر و خواندن حمد، آیه های یک سوره را پنج قسمت کند و یک آیه یا بیشتر از آن را بخواند و به رکوع رود و سر بردارد و بدون این که حمد بخواند قسمت دوم همان سوره را بخواند و به رکوع رود و همین طور تا پیش از رکوع پنجم سوره را تمام نماید، مثلا به قصد سوره "قل هو الله احد" بسم الله الرحمن الرحیم بگوید و به رکوع رود، بعد بایستد و بگوید: "قل هو الله احد" دوباره به رکوع رود و بعد از رکوع بایستد و بگوید: "الله الصمد" باز به رکوع رود و بایستد و بگوید: "لم یلد و لم یولد" و برود به رکوع باز هم سر بردارد و بگوید: "و لم یکن له کفوا احد" و بعد از آن به رکوع پنجم رود و بعد از سر برداشتن، دو سجده کند و رکعت دوم را هم مثل رکعت اول بجا آورد و بعد از سجده دوم، تشهد بخواند و نماز را سلام دهد.

اگر در یک رکعت از نماز آیات پنج مرتبه حمد و سوره بخواند و در رکعت دیگر یک حمد بخواند و سوره را پنج قسمت کند، مانعی ندارد.

چیزهایی که در نماز یومیه واجب و مستحب است، در نماز آیات هم واجب و مستحب می باشد، ولی در نماز آیات مستحب است به جای اذان و اقامه سه مرتبه به قصد امید ثواب بگویند: "الصلاة ".

مستحب است بعد از رکوع پنجم و دهم بگوید "سمع الله لمن حمده " و نیز پیش از رکوع و بعد از آن تکبیر بگوید، ولی بعد از رکوع پنجم و دهم، گفتن تکبیر مستحب نیست.

مستحب است پیش از رکوع دوم و چهارم و ششم و هشتم و دهم قنوت بخواند، و اگر فقط یک قنوت پیش از رکوع دهم بخواند، کافی است .

اگر در نماز آیات شک کند که چند رکعت خوانده و فکرش به جایی نرسد، نماز باطل است .

اگر شک کند که در رکوع آخر رکعت اول است یا در رکوع اول رکعت دوم، و فکرش به جایی نرسد، نماز باطل است. ولی اگر مثلا شک کند که چهار رکوع کرده یا پنج رکوع، چنانچه برای  رفتن به سجده خم نشده، باید رکوعی را که شک دارد بجا آورده یا نه، بجا آورد. و اگر برای رفتن به سجده خم شده، باید به شک خود اعتنا نکند.

هر یک از رکوع های نماز آیات رکن است که اگر عمدا یا اشتباها کم یا زیاد شود، نماز باطل است.


نماز میت

نماز میت پنج تکبیر دارد و اگر نماز گزار پنج تکبیر به این ترتیب بگوید کافی است : بعد از نیت و گفتن تکبیر اول بگوید :

"اشهد ان لا اله الا الله و ان محمدا رسول الله"

و بعد از تکبیر دوم بگوی :

"اللهم صل علی محمد و آل محمد"

وبعد از تکبیر سوم بگوید :

"اللهم اغفر للمؤمنین و المؤمنات"

و بعد از تکبیر چهارم اگر میت مرد است بگوید :

"اللهم اغفر لهذا المیت" و اگر زن است بگوید : "اللهم اغفر لهذه المیت"

و بعد تکبیر پنجم را بگوید

بهتر است بعد از تکبیر اول بگوید :

"اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له و اشهد ان محمدا عبده و رسوله ارسله بالحق بشیرا و نذیرا بین یدی الساعة"

و بعد از تکبیر دوم بگوید :

"اللهم صل علی محمد و آل محمد و بارک علی محمد و آل محمد و ارحم محمدا و آل محمدکافضل ما صلیت و بارکت و ترحمت علی  ابراهیم و آل ابراهیم انک حمید مجید و صل علی جمیع الانبیاء و المرسلین و الشهداء و الصدیقین و جمیع عباد الله الصالحین"

و بعد از تکبیر سوم بگوید :

"اللهم اغفر للمؤمنین و المؤمنات والمسلمین و المسلمات الاحیاء منهم و الاموات تابع بیننا و بینهم بالخیرات انک مجیب الدعوات انک علی کل شی ء قدیر"

و بعد از تکبیر چهارم اگر میت مرداست بگوید :

"اللهم ان هذا عبدک و ابن عبدک و ابن امتک نزل بک و انت خیرمنزول به اللهم انا لا نعلم منه الا خیرا و انت اعلم به منا اللهم ان کان محسنا فزد فی احسانه و ان کان مسیئا فتجاوز عنه و اغفر له اللهم اجعله عندک فی اعلی علیین و اخلف علی اهله فی الغابرین و ارحمه برحمتک یا ارحم الراحمین"

وبعد تکبیر پنجم را بگوید .

ولی اگر میت زن است بعد از تکبیر چهارم بگوید :

"اللهم ان هذه امتک و ابنة عبدک و ابنة امتک نزلت بک و انت خیر منزول به اللهم انا لانعلم منها الا خیرا و انت اعلم بها منا اللهم ان کانت محسنة فزد فی احسانها و ان کانت مسیئة فتجاوز عنها و اغفر لها اللهم اجعلها عندک فی اعلی علیین و اخلف علی اهلها فی الغابرین و ارحمها برحمتک یا ارحم الراحمین"

باید تکبیرها و دعاها را طوری پشت سر هم بخواند که نماز از صورت خودخارج نشود . کسی که نماز میت را به جماعت می خواند ، باید تکبیرها و دعاهای آن را هم بخواند .


نماز ميت

مسأله615.  نماز ميت پنج تكبير دارد و اگر نمازگزار پنج تكبير به اين ترتيب بگويد كافي است: بعد از نيت و گفتن تكبير اول بگويد:

أشْهَدُ أنْ لا إِلهَ إلاَّ اللهُ وَأنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله

بعد از تكبير دوم بگويد:

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد

و بعد از تكبير سوم بگويد:

اَلّلهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنينَ وَالْمُؤْمِناتِ

و بعد از تكبير چهارم، اگر ميت مرد است بگويد:

اَلّلهُمَّ اغْفِرْ لِهذا الْمَيِّتِ

و اگر زن است بگويد:

اَلّلهُمَّ اغْفِرْ لِهذِهِ الْمَيِّتِ

و بعد تكبير پنجم را بگويد و بهتر است بعد از تكبير اول بگويد:

أشْهَدُ أنْ لا إِلهَ إلاَّ اللهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ وَأَشْهَدُ أنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسوُلُهُ أَرْسَلَهُ بِالْحَقِّ بَشْيراً وَنَذِيراً بَيْنَ يَدَي السَّاعَةِ

و بعد از تكبير دوم بگويد:

اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَبَارِكْ عَلي مُحَمَّد وَآلَ مُحَمَّد وَارْحَمْ مُحَمَّداً وَآلَ مُحَمَّد كَأفْضَلِ مَا صَلَّيْتَ وَبَارَكْتَ وَتَرَحَّمْتَ عَلي إبْرَاهِيمَ وآلِ إِبْرَاهِيم إنَّك حَمِيدٌ مَجِيدٌ وَصَلِّ عَلي جَمِيعِ الأَنْبِيَاءِ والْمُرْسليِنَ وَالشُّهَداءِ وَالصِّدّيقِينَ وَجَمِيعِ عِبَادِ اللهِ الصَّالِحِين

و بعد از تكبير سوم بگويد:

اَلّلهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنينَ وَالْمُؤْمِناتِ وَالْمُسْلِمينَ وَالْمُسْلِماتِ الأَْحْيَاءِ مِنْهُمْ وَالأَْمْوَاتِ تَابِع بَيْنَنَا وَبَيْنَهُمْ بِالْخَيْرَاتِ إِنَّكَ مُجِيبُ الدَّعَوَاتِ إِنَّكَ عَلي كُلَّ شَيْء قَدِير

و بعد از تكبير چهارم اگر ميت مرد است، بگويد:

اَلّلهُمَّ إِنَّ هَذَا عَبْدُكَ وَابْنُ عَبْدِكَ وَابْنُ أمَتِكَ نَزَلَ بِكَ وأَنْتَ خَيْرُ مَنْزُول بِه اَلّلهُمَّ إنَّا لاَ نَعْلَمُ مِنْهُ إلاَّ خَيْراً وَأَنْتَ أَعْلَمُ بِه مِنَّا اَلّلهُمَّ إِنْ كَانَ مُحْسِناً فَزِدْ في إِحْسَانِه وَإنْ كَانَ مُسِيئاً فَتَجَاوَزْ عَنْه وَاغْفِرْ لَهُ. اَلّلهُمَّ اجْعَلْهُ عِنْدَكَ في أعْلي عِلِّيِّينَ وَاخْلُفْ عَلي أهْلِهِ في الغَابِرِينَ وَارْحَمْهُ بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِين

و بعد تكبير پنجم را بگويد. ولي اگر ميت زن است بعد از تكبير چهارم بگويد:

اَلّلهُمَّ إِنَّ هَذَه أمَتُكَ وَابْنَةُ عَبْدِكَ وَابْنتُ أمَتِكَ نَزَلَتْ بِكَ وأَنْتَ خَيْرُ مَنْزُول بِه اَلّلهُمَّ إنَّا لاَ نَعْلَمُ مِنْهَا إلاَّ خَيْراً وَأَنْتَ أَعْلَمُ بِهَا مِنَّا، اَللّهُمَّ إِنْ كَانَتْ مُحْسِنَةً فَزِدْ في إِحْسَانِهَا وَإنْ كَانَت مُسِيئةً فَتَجَاوَزْ عَنْهَا وَاغْفِرْ لَهَا اَلّلهُمَّ اجْعَلْهَا عِنْدَكَ في أعْلي عِلِّيِّينَ وَاخْلُفْ عَلي أهْلِهَا في الغَابِرِينَ وَارْحَمْهَا بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِين

مسأله616. بايد تكبيرها و دعاها را طوري پشت سر هم بخواند، كه نماز از صورت خود خارج نشود.

مسأله617. كسي كه نماز ميت را به جماعت ميخواند، بايد تكبيرها و دعاهاي آن را هم بخواند.

مستحبات نماز ميت

مسأله618. چند چيز در نماز ميت مستحب است:

اول ـ كسي كه نماز ميت ميخواند با وضو يا غسل يا تيمم باشد و احتياط مستحب آن است كه در صورتي تيمم كند كه وضو و غسل ممكن نباشد،يا بترسد كه اگر وضو بگيرد، يا غسل كند به نماز ميت نرسد.

دوم ـ اگر ميت مرد است، امام جماعت يا كسي كه فرادي بر او نماز ميخواند، مقابل وسط قامت او بايستد و اگر ميت زن است، مقابل سينهاش بايستد.

سوم ـ پا برهنه نماز بخواند.

چهارم ـ در هر تكبير دستها را بلند كند.

پنجم ـ فاصله او با ميت به قدري كم باشد، كه اگر باد لباسش را حركت دهد به جنازه برسد.

ششم ـ نماز ميت را به جماعت بخواند.

هفتم ـ امام جماعت تكبير و دعاها را بلند بخواند و كساني كه با او نماز ميخوانند آهسته بخوانند.

هشتم ـ در جماعت اگر چه مأموم يك نفر باشد، عقب امام بايستد.

نهم ـ نمازگزار به ميت و مؤمنين زياد دعا كند.

دهم ـ پيش از نماز سه مرتبه بگويد: «الصَّلاة».

يازدهم ـ نماز را در جايي بخوانند كه مردم براي نماز ميت بيشتر به آنجا ميروند.

دوازدهم ـ زن حايض اگر نماز ميت را به جماعت ميخواند، در صفي تنها بايستد.

مسأله619. خواندن نماز ميت در مساجد مكروه است ولي در مسجد الحرام مكروه نيست.





BY امید عظیمی_OMID AZIMI

مشخصات دوازده امام
حال ببينيم دوازده امامي كه حضرت پيامبر اكرم (ص) در احاديث فرموده‌اند چه كساني هستند.
امام اول :
حضرت علي بن ابيطالب
كنيه : ابوالحسن و حسين، ابوتراب
لقب : اميرالمؤمنين، الوصي، مرتضي
پدر : ابوطالب بن عبدالمطلب بن هاشم
مادر : فاطمه بنت اسد بن هاشم
تولّد : او در سيزده رجب، ده سال قبل از بعثت (600 ميلادي) در داخل كعبه بدنيا آمد.
امامت : امامت او بعد از فوت پيامبر طبق دستور خداوند متعال كه پيامبر اعلام فرموده بودند (رجوع به حديث غدير خم) به سال 11 هجري (632 ميلادي) شروع شد.
شهادت : او بسال 40 هجري (661 ميلادي) روز 21 رمضان توسط يكي از خوارج بنام عبدالرحمن بن ملجم در كوفه حين نماز گذاردن به شهادت رسيد و در نجف (عراق) دفن گرديد. محل دفن حضرت اميرالمؤمنين علي(ع) سالها نامعلوم بود تا حضرت امام صادق (ع) محل آن را مشخص نمود.
امام دوم :
حسن بن علي بن ابيطالب
كنيه : ابومحمد
لقب : سبط اكبر، مجتبي
پدر : علي بن ابيطالب
مادر : فاطمه الزهرا بنت (دختر) محمد بن عبدالله (پيامبر اسلام) (ص)
تولّد : او به سال 3 هجري (625 م) در 15 رمضان در مدينه بدنيا آمد.
شهادت : در سال 50 هـ (670 م) بدستور معاويه مسموم گرديد و در مدينه، قبرستان بقيع دفن شد.
امام سوم :
حسين بن علي بن ابيطالب
كنيه : ابو عبدالله
لقب : سبط اصغر، سيد الشهدا
پدر : علي بن ابيطالب
مادر : فاطمه الزهرا بنت محمد مصطفي (ص) (پيامبر اسلام)
تولّد : به سال 4 هجري (626 م) سوم شعبان در مدينه بدنيا آمد.
شهادت : او به سال 61 هـ (680 م) در كربلا در روز عاشورا (دهم محرم) بدستور يزيد و توسط لشكر وي به شهادت رسيد. و در كربلا دفن شد. علاوه بر او هفتاد و دو نفر همراه او نيز به شهادت رسيدند و خانواده وي و همراهانش به اسارت گرفته شد.
امام چهارم :
علي بن حسين
كنيه : ابوالحسن
لقب : زين العابدين، سجاد
پدر : حسين بن علي
تولّد : به سال 38 هـ (659 م) روز پنجم شعبان در مدينه
شهادت : در سال 94 هـ (712 م) يا 95 هـ (713 م) 20 محرم و به دستور هشام بن عبدالملك (از خلفاي بني اميه) به شهادت رسيد و در بقيع دفن شد.

 

 

 

امام پنجم :
محمد بن علي
كنبه : ابوجعفر
لقب : باقر
تولّد : به سال 57 هـ (677 م) روز اول رجب در مدينه
شهادت : در سال 114 (733 م) روز 7 ذيحجه در مدينه و بدستور ابراهيم به شهادت رسيد و در بقيع دفن شد.

امام ششم :
جعفر بن محمد
كنيه : ابوعبدالله
لقب : صادق
تولّد : به سال 83 هـ (702 م) روز 17 ربيع الاول در مدينه
شهادت : در سال 148 هـ (765 م) روز 25 شوال و بدستور منصور (از خلفاي بني عباس) به شهادت رسيد و در بقيع دفن گرديد.
امام هفتم
موسي بن جعفر
كنيه : ابوالحسن
لقب : كاظم
تولّد : به سال 129 هـ (746 م) روز هفتم صفر در مدينه
شهادت : در سال 183 هـ (799 م) و بدستور هارون الرشيد (از خلفاي بني عباس) در بغداد و در كاظمين در نزديكي بغداد دفن گرديد.
امام هشتم :
علي بن موسي
كنيه : ابوالحسن
لقب : رضا
تولّد : به سال 148 هـ (765 م) روز يازدهم ذيقعده در مدينه
شهادت : در سال 203 هـ (818 م) روز سي‌ام صفر در طوس و بدستور مروان و در همان مكان دفن گرديد.
امام نهم :
محمد بن علي
كنيه : ابوعبدالله
لقب : جواد، تقي
تولّد : به سال 195 هـ (811 م) در روز دهم رجب در مدينه
شهادت : در سال 220 هـ (835 م) در روز سي‌ام ذيقعده در بغداد و به دستور معتصم و در كاظمين دفن گرديد.
امام دهم :
علي بن محمد
كنيه : ابوالحسن
لقب : هادي، نقي
تولّد : به سال 212 هـ (827 م) در روز پنجم رجب در مدينه
شهادت : در سال 254 هـ (868 م) روز سوم رجب در سامرا (عراق) و بدستور متوكل و در همان مكان دفن گرديد.

 

 

 

 

امام يازدهم :
حسن بن علي
كنيه : ابو محمد
لقب : عسكري
تولّد : به سال 232 هـ (846 م) در روز هشتم ربيع الثاني در مدينه
شهادت : در سال 260 هـ (874 م) روز هشتم ربيع الاول در سامرا بدستور معتمد و در همان مكان دفن گرديد.
امام دوازدهم
محمد بن حسن (ع) (عجل الله تعالي في فرجه الشريف(
كنيه : ابوالقاسم
لقب : مهدي، حجة، قائم آل محمد، امام زمان، صاحب الزمان، صاحب‌الامر، منتظر، بقية الله
تولد : به سال 255 هـ (869 م) روز پانزدهم شعبان در سامرا متولد گرديد. ايشان زنده و در غيبت بسر مي‌برند. حضرت امام زمان مهدي (عج) در سال 260 هـ بعد از فوت پدر گرامي‌شان بعد از خواندن نماز ميت بر پدر خود بعلت خفقان موجود در آنزمان و اينكه خليفه عباسي دستور دستگيري و قتل حضرت را صادر كرده بود از نظرها غايب گرديد و ايشان تا سال 329 هـ (844 م) در غيبت صغري بسر مي‌برد يعني در اين مدت مردم توسط چهار نايب خاص ايشان با حضرت در تماس بودند بعد از آن غيبت كبري شروع شد كه تاكنون ادامه دارد و در اين مدت (غيبت كبري) هيچكس از محل ايشان خبر ندارد و هر كس قبل از نداي آسماني (به بخش علائم ظهور مراجعه نماييد) ادعاي مهدويت بكند (يعني ادعا كند كه مهدي است) يا ادعاي ارتباط با حضرت مهدي (ع) بكند دروغگو است و بايد تكذيبش كرد. حضرت امام مهدي (ع) بدستور خداوند متعال ظهور كرده و جهان را پر از عدل و داد خواهد كرد.
]
در بخش بعدي در اين باره به تفصيل خواهد آمد.[

خدايا به من معرفت خودت را بشناسان زيرا تو اگر معرفت خودت را نشناساني، نشناسم پيغمبرت را، خدايا به من پيامبرت را بشناسان زيرا اگر پيامبرت را بمن نشناساني، نشناسم حجت تو را، خدايا بمن حجت خودت را بشناسان زيرا اگر حجت خودت را بمن نشناساني، از دينم گمراه مي‌شوم. خدايا مرا نميران مانند مردن جاهليت و منحرف نكن قلب مرا پس از آنكه هدايت كردي، خدايا همچنانكه هدايت كردي مرا به ولايت كسانيكه واجب كردي اطاعتشان را از وليّ امرهايي كه پس از پيامبرت (ص) مي‌باشند. پس اطاعت امر كردم وليّ امرهايت اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب و حسن و حسين و علي و محمد و جعفر و موسي و علي و محمد و علي و حسن و حجت قائم مهدي كه درودهايت بر همگي آنان”.
دعاي «در غيبت امام زمان (ع)» مفاتيح

 






تاريخ : برچسب:,
BY امید عظیمی_OMID AZIMI

معنای نماز به فارسی

نماز ، راز و نیاز با خداوند است. اگر از معنای نماز آگاهی نداشته باشیم ، نمی دانیم با معبود خود چه میگوئیم. خوب است هنگام خواندن نماز ، ضمن قرائت صحیح كلمات عربی نماز ، به معنی آن نیز توجه داشته باشیم تا از ادای این فریضه‏ی زیبا حظُ لازم را ببریم و خشنودی خداوند را باعث شویم.     

معنی نماز:

الله اكبر: خداوند بزرگترین و بلند مرتبه ترین است

ترجمه سوره حمد:

بسـم الله الرحمن الرحیم: به نام خداوند بخشنده بخشایشگر.


الحمد لله رب العالمین: ستایش مخصوص خداوندی است كه پروردگار جهانیان است.


الرحمن الرحیم: بخشنده و بخشایشگر است.
 

مالك یوم الدین : خداوندی كه صاحب روز جزا است.


ایاك نعبد و ایاك نستعین: (پروردگارا) تنها تو را می پرستیم وتنها از تو یاری می‏جوییم .

 
اهدنا الصراط المستقیم: ما را به راه راست هدایت فرما!

 

صراط الذین انعمت علیهم: راه كسانی كه آنان را مشمول نعمت خود ساختی.

 

غیرالمغضوب علیهم ولا الضالین: نه راه كسانی كه بر آنان غضب كردی و نه گمراهان!


 

ترجمه سوره اخلاص(توحبد):

بسم الله الرحمن الرحیم:به نام خداوند بخشنده بخشایشگر.


قل هو الله احد: بگو اوست خدای یكتا.


الله الصمد: خدا بی نیاز است و همه به او نیازمند.

 
لم یلد ولم یولد : نه كسی فرزند اوست و نه او فرزند كسی است.
 

ولم یكن له كفواّ احد: و برای او هیچ گاه شبیه و مانندی نبوده است.

 

ترجمه ذكر ركوع:

سبحان ربی العظیم و بحمده: پاك و منزه است پروردگار بزرگ من و او را سپاس می گویم.


ترجمه ذكر سجود:

سبحان ربی الا علی و بحمده: پاك و منزه است خداوند بلند مقام من و او را سپاس می گویم.


ترجمه تشهد:

اشهدان لا اله الا الله وحده لاشریك له: گواهی می دهم هیچ كس شایسته پرستش جز خداوند نیست یگانه است و شریك ندارد.


و اشهدان محمدا عبده و رسوله: و گواهی می دهم محمد بنده و فرستاده اوست.


اللهم صل علی محمد وآل محمد: خداوندا! درود بفرست بر محمد (ص) و اهل بیت او.

 

ترجمه سلام:

السلام علیك ایها النبی و رحمة الله و بركاتة: سلام بر تو ای پیغمبر و رحمت خدا و بركات او بر تو باد.


السلام علینا و علی عبادالله الصالحین: سلام بر ما وبر تمام بندگان صالح خدا.

 
السلام علیكم و رحمة الله و بركاتة: سلام بر شما ای جمعیت نمازگزاران و رحمت و بركات او بر شما باد.

ترجمه تسبیحات:

سبحان الله و الحمد لله ولا اله الا الله و الله اكبر:

پاك و منزه است خداوند و حمد و ستایش مخصوص اوست و معبودی جز او نیست و خداوند بزرگتر از آن است كه به وصف آید.



ترجمه قتوت:

ربنا آتـنا فی الدنیا حسنه و فی الاخرة حسنة و قنا عذاب النار:

خداوندا در دنیا و در سرای دیگر به ما نیكی مرحمت فرما و ما را از عذاب دوزخ نگه دار!


برای عاقبت بخیری همه مسلمانان و آمرزش گناهان رفتگان خاك ، پس از ذكر صلوات ، فاتحه ای بخوانید.





BY امید عظیمی_OMID AZIMI

جزئیات قرآن

بسمه تعالي

 عروس قرآن : سوره الرحمن

 قلب قرآن : سوره يس

بزرگترين سوره : سوره بقره (286 آيه)

 كوچكترين سوره : سوره كوثر (3 آيه )

كوچكترين آيه : طه

بزرگترين آيه : آيه وام (بقره / 282)

حرف وسط قرآن : تا

كلمه وسط قرآن : وليتلطف (كهف / 19)

كوچكترين كلمه قرآن : با ( در بسمله)

اولين سوره كه نازل شد : علق

آخرين سوره كه نازل شد : نصر

 بزرگترين كلمه قرآن : فاسقيناكموه (حجر / 22)

تعداد سوره هاي قرآن : 114

تعداد كلمات قرآن : 77437

تعداد حروف قرآن : 323671

تعداد آيات قرآن : 6236

تعداد حزب قرآن : 120

تعداد جز قرآن : 30 جزء

تعداد بسمله قرآن : 114

تعداد حروف مقطعه : 71 (در آغاز 29 سوره)

مهمترين آيه قرآن : آيه الكرسي

 سجده هاي مستحب قرآن : 11 آيه سجده هاي واجب قرآن : 4 آيه ( سجده/32 ، فصلت/41 ، نجم/53 ، علق/19 )

ترس آورترين آيه : فمن يعمل مثقال ذره شراً يره

 اميدبخش ترين آيه : قل يا عبادي الذين اسرفوا علي انفسهم لاتقنطوا من رحمه الله

عدالت آميزترين آيه : ان الله يامر بالعدل و الاحسان

سوره اي كه در تمام آياتش كلمه الله است : مجادله

سوره اي كه حرف ميم در آن نيست : كوثر (به غير از بسمله)

سوره اي كه حرف فا در آن نيست : سوره حمد

 

 

 

سوالات

۱- قرآن کريم با قرآن مجيد چه فرقی دارد؟

۲-قرآن چند سوره ، چند آيه ، چند جزء  و چند حزب دارد؟

۳-قرآن در چند سال بر پيامبر اسلام نازل شد؟

۴-اولين و آخرين سوره ای که در قرآن هست چه نام دارند؟

۵-در جمله ی (بسم الله الرحمن الرحيم) ، رحمان با رحيم چه فرقی دارد

جوابها

جواب سوال۲ :قرآن دارای ۱۱۴ سوره    ۶۲۳۶ آيه   و۳۰ جزء  و ۱۲۰ حزب است(هر جزء از ۴ حزب تشکيل شده است)

جواب سوال ۳ : در ۲۳ سال . (۱۳ سال در مکه و ۱۰ سال در مدينه)

جواب سوال ۴ : اولين سوره ی قرآن ، سوره ی حمد(يا فاتحه الکتاب) ، و آخرين سوره ی آن ، سوره ی ناس(به معنی مردم) است.

جواب سوال ۵ : رحمان صفت عام خداوند است و شامل مشرک و کافر هم می شود مثل بهره مندی آنها از نعمت های الهی مانند نزول باران ، اعطای روزی و....ولی رحيم صفت خاص خداست که انشا ءالله شامل مومنين و پاکان درگاهش  می شود.

آيات محکم: با خواندن يا شنيدن اين دسته از آيات، انسان مقصود را درک می کند و ظاهرا کمتر نياز مند تفسير است .

                                     مثل آيه ی(قل هوالله احد) يعنی بگو خدا يکی است.

 آيات متشابه: آياتی هستند که با صورت واحد دارای معانی متعدد بوده و نياز به تفسير دارند.

                       مثل آيه ی (انا اعطيناک الکوثر) يعنی ای پيامبر بدرستی که ما به تو کوثر عطا کرديم

  که در تفسير کلمه ی کوثر به اين موارد بر می خوريم: حضرت زهرا(س) ، خير کثير،....

 





BY امید عظیمی_OMID AZIMI

دعاهای روایت شده در پی نماز

1 ـ امام جواد عليه السّلام :
هرگاه پيامبر صلّى الله عليه و آله از نمازش فارغ مى شد مى گفت: خدايا، آنچه را كرده و مى كنم، نهان و آشكار كرده ام، اسراف بر خود را و آنچه را كه تو بهتر از من مى دانى، بر من بيامرز. خدايا تو پيش از همه و پس از همه هستى، جز تو خدايى نيست . به داناييت بر نهان و به تواناييت بر همه خلقت سوگند، تا آنگاه كه زندگى را برايم بهتر مى دانى، مرا زنده نگاه دار و آنگاه كه مرگ را برايم بهتر مى دانى، مرا بميران . خدايا ، همانا من بيم از تو را در نهان و آشكار ، سخن حق را در خشم و خشنودى و ميانه روى را در تنگدستى و توانگرى، از تو مى خواهم. نعمتى تمام ناشدنى و روشنى چشمى ناگسستنى را از تو مى خواهم . خشنودى به حكم تو، مرگى مبارك پس از زندگى و زندگانى آرام پس از مرگ، لذت نگاه به تو و شوق ديدارت و ملاقات تو بى رنجى گزنده و فتنه اى گمراه كننده را، از تو مى خواهم. خدايا ، ما را به زينت ايمان، مزيّن كن و راهنما و رهيافته قرار ده. خدايا ، ما را در ميان آنان كه ره نمودى، ره بنما . خدايا ، همانا من اراده قوى بر يافتن راه راست و و پايدارى در كار و استوارى در راه حق را از تو مى خواهم. سپاسگزارى نعمتت را، سلامتى كامل و اداى حقت را مى خواهم. اى پروردگار من ، دلى پيراسته و زبانى راستگو از تو مى خواهم. از آنچه كه مى دانى آمرزش مى طلبم و نيكوترين آنچه كه مى دانى از تو مى خواهم و از بدى آنچه مى دانى به تو پناه مى برم ، كه تو مى دانى و ما نمى دانيم و تو به نهانها بسيار دانايى[1].


2 ـ ابو ايّوب انصارى:
در پشت سر پيامبرتان صلّى الله عليه و آله نماز نگزاردم ، جز اينكه هرگاه نمازش را به پايان مى برد ، مى شنيدم كه مى گويد: خدايا همه خطاها و گناهانم را بيامرز، خدايا نعمتت را بر من ارزانى دار، مرا زنده بدار و روزيم ده و به كارها و خويهاى شايسته رهنمونم كن كه جز تو به شايسته هاى آن دو (كارها و خويها) ره نمى نمايد و جز تو از زشتهاى آن دو ، باز نمى دارد.


3 ـ پيامبر خدا صلّى الله عليه و آله ـ به علىّ عليه السّلام ـ :
هرگاه خواستى هر چه را مى شنوى و مى خوانى به ياد بسپارى، اين دعا را در پى هر نماز بخوان : پاك و منزّه است آن كه به مردمان مملكتش تجاوز نمى كند. پاك و منزه است آن كه ساكنان زمين را كيفرهاى گونه گون نمى دهد، پاك و منزه است آن مهربان و بخششگر. خدايا ، در دل من نور و بينش و فهم و دانايى قرار ده، كه تو بر هر كار توانايى.


4 ـ اصبغ از امام علىّ عليه السّلام :
هر كس دوست دارد از دنيا برود در حالى كه از گناهانش پاك شده آنگونه كه زر ناب از تيرگيها پاك مى گردد و هيچكس چيزى به ستم برده را از او مطالبه نكند، در پى هر يك از نمازهاى پنجگانه، تبار نامه خداوند ، قل هو الله احد ، را دوازده مرتبه بخواند . سپس دستانش را بگشايد و بگويد: خدايا به نام پنهان ، پوشيده، پاك، پاكيزه و خجسته ات از تو مى خواهم . به نام بزرگ و چيرگى هميشگيت از تو مى خواهم . اى بخشنده عطاها، اى آزاد كننده اسيران، اى رهايى دهنده مردم از آتش، بر محمّد و خاندان او درود فرست ، از آتش رهاييم ده، آسوده از دنيا ببر و به سلامت وارد بهشت گردان . آغاز دعايم را رستگارى، ميان آن را كاميابى و پايان آن را نيكويى قرار ده ، كه تنها تو به نهانها بسيار دانايى. سپس فرمود: اين از امور نهانى است كه پيامبر خدا صلّى الله عليه و آله به من آموخت و فرمان داد آن را به حسن و حسين نيز بياموزم.


5 ـ امام صادق عليه السّلام :
پيامبر خدا صلّى الله عليه و آله روزى به اصحابش فرمود: آيا اگر هر چه لباس وظرف داريد گردآوريد وروى هم بنهيد، فكر مى كنيد به آسمان برسد؟ گفتند: نه اى پيامبر خدا، فرمود: آيا شما را به چيزى راهنمايى نكنم كه ريشه اش در زمين و شاخه اش در آسمان باشد؟ گفتند: چرا، اى پيامبر خدا. فرمود: هر يك از شما كه از نماز واجبش فارغ شد ، سى بار بگويد: «و خدا پاك و منزّه است، سپاس براى خداست و جز خداوند، هيچ خدايى نيست و خدا بزرگتر است». همانا ريشه اين ها در زمين و شاخه آن ها در آسمان است. آن ها خرابى، آتش، غرق شدن، در چاه افتادن، خوراك درنده شدن، مرگ بد و بلاى آسمانى را كه در آن روز بر بنده فرود مى آيد ، دفع مى كنند و آن ها ماندگارند.


6 ـ پيامبر خدا صلّى الله عليه و آله :
در پى هر نماز مى گويى: خدايا از نزد خود مرا ره بنما و از فضل و بخششت بر من فرو ريز و از رحمتت بر من بگستر و از بركتهايت ، بر من فرو فرست.
7 ـ امام علىّ عليه السّلام ـ از دعاى ايشان پس از نماز واجب ـ :
خدايا ، براى تو نماز گزاردم و حال آنكه مى دانى در نمازم، نقص و شتاب و فراموشى و غفلت و كسالت و سستى و از ياد بردن و ريا و خودنمايى و شك و دورى و گمان و عُجب و انديشه كردن و فروگذاشتن از كمال واجبت ، مى باشد. اى خداى من ، از تو مى خواهم بر پيامبر و خاندانش درود فرستى و نقص نمازم را به تمام ، و شتابم را در آن به تأمل و استوارى و فراموشى ام را به بيدارى و غفلتم را به مواظبت و كسالتم را به نشاط و سستى ام را به پايدارى و از ياد بردنم را به يادداشتن و دورى ام را به كشش و ارتباط و ريايم را به اخلاص و خودنمايى ام را به پوشاندن و شكّم را به يقين و گمانم را به حجّت و انديشه ام را به فروتنى و تحيّر و فروماندنم را به فرمانبردارى ، تبديل فرمايى .همانا براى تو نماز گزاردم و به تو روى كردم و به تو ايمان آوردم و تو را قصد كردم . پس در نماز و دعايم ، رحمت و بركت قرار ده كه زشتيهايم را بپوشاند و جايگاهم را گرامى دارد و رويم را سفيد گرداند و عملم را پاكيزه كند و بار گناهم را سبك گرداند. خدايا ، با آن، سنگينى ام را سبك گردان و آنچه را نزد توست بهتر از آنچه از من مى بُرى ، قرار ده.
سپاس خداوندى كه واجبى را از من ادا كرد كه از نمازهاى واجب و نوشته شده بر مؤمنان بود . اى خداوند، اى بخشنده ترين بخشندگان.
8 ـ هر كس مى خواهد پيمانه اش را تمام گيرند، پس در پى هر نماز بگويد: پاك ومنزّه است پروردگارت، پروردگار عزّت، از آنچه مى گويند وسلام بر پيامبران و سپاس مخصوص پروردگار جهانيان است.


9 ـ امام باقر عليه السّلام :
كمترين چيزى كه از دعا ، پس از (نماز) واجب كفايت مى كند ، اين است كه بگويى: خدايا ، همانا من هر نيكى را كه به آن آگاهى دارى، از تو مى خواهم و از هر بدى كه به آن دانايى، به تو پناه مى برم. خدايا، همانا من آسايش در همه كارهايم را از تو مى خواهم و از رسوايى دنيا و عذاب آخرت به تو پناه مى برم[2].

 


10 ـ امام صادق عليه السّلام :
هر كس در پى نماز واجب بگويد: «خود و خانواده و فرزندانم و هر كس كه نگهداريش با من است را ، به خداى بزرگ و شكوهمند مى سپارم و به خدايى كه همه چيز در برابر بزرگى اش وحشت زده و ترسان و خوار است، خود و خانواده، دارايى، فرزندان و هر كس را كه نگهداريش با من است مى سپارم». در ميان بالى از بالهاى جبرييل در بر گرفته وخود و خانواده و داراييش حفظ مى شود.
11 ـ دعايى است كه در پى هر نماز خوانده مى شود، پس اگر بيمارى و رنج و دردى دارى ، هرگاه نمازت را به پايان بردى ، هفت بار با دست، سجده گاهت را مسح كن و اين دعا را بخوان و دستت را بر جاى درد بكش و بگو: «اى كسى كه زمين را بر آب و هوا را با آسمان نگه داشت و براى خود زيباترين نامها را انتخاب كرد، بر محمّد و خاندانش درود فرست و براى من اينگونه و آنگونه كن و اين و آن را روزيم ده و از فلان و بهمان سلامتى ام بخش.
12 ـ خطاب به كسى كه گفت: فدايت شوم، پيروان تو مى گويند: همانا ايمان دو گونه است: ماندگار و نماندنى . پس چيزى به من بياموز كه اگر آن را بگويم، ايمانم كامل شود ، ـ فرمود : در پى هر نماز واجب بگو: خشنودم به اينكه، خداوند، پروردگارم؛ محمّد، پيامبر؛ اسلام ، دين؛ قرآن، كتاب؛ كعبه ، قبله و علىّ ولىّ وامامم باشد. و به امامت حسن و حسين وامامان (صلوات الله عليهم) خشنودم . پس آنان را نيز از من خشنود كن كه تو بر هر كار توانايى.


13 ـ علىّ بن مهزيار:
محمّد بن ابراهيم به ابوالحسن عليه السّلام [3] نوشت: اى سرور من ، اگر صلاح مى بينى، دعايى به من بياموز كه اگر در پى نمازهايم بخوانم خداوند براى من نيكى دنيا و آخرت را گرد آورد. پس امام عليه السّلام نوشت: مى گويى: از بدى دنيا و آخرت و بدى همه دردها، به روى كريمانه ات و عزت زوال ناپذيرت ، پناه مى برم .
________________________________________
(1) در نقل سنن ابى داود و سنن كبرى، تنها تا «جز تو خدايى نيست» آمده است.
(2) الفقيه، و مكارم الاخلاق، در آغاز حديث، صلوات بر پيامبر و خاندانش را نيز دارند.
(3) به احتمال فراوان، منظور امام هادى عليه السّلام مى باشد.

منبع: موسسه جهانی سبطین(ع)





BY امید عظیمی_OMID AZIMI

آثار تعقیبات نماز

 

تأثير دعا

قال رسول الله - صلى الله عليه و آله -:التعقيب بعد صلوة الفجر ابلغ فى طلب الرزق

دعاى پس از نماز صبح براى جلب رزق مؤ ثرتر است .(بحارالانوار، ج 85، س 326، مستدرك الوسايل ، ج 1، ص 336)

 

صلوات بر محمد (ص ) و اهل بيتش

قال الصادق - عليه السلام -كل دعاء يدعى الله - عزوجل - به محجوب عن السماء حتى يصلى على محمد و آل محمد

هر دعايى كه خدا با آن خوانده شود، پوشيده است ، بالا نمى رود و به هدف اجابت نمى رسد مگر اين كه صلوات بر محمد و آل محمد (ع ) همراه باآن باشد (اصول كافى ، - ج 2، ص 493)

 

فضيلت تسبيح حضرت فاطمه (س ):

قال الصادق - عليه السلام -تسبيح فاطمة الزهراء - عليهاالسلام - فى كل يوم فى دبر كل صلاة احب الى من صلاة الف ركعة فى كل يوم :

تسبيح حضرت زهرا (س ) در هر روز در تعقيب هر فريضه نزد من محبوب تر است از به جا آوردن هزار ركعت نماز در هر روز (ثواب الاعمال ، ص 166)

 

نماز و دعا:

قال الصادق - عليه السلام -:ان الله - عزوجل - فرض عليكم الصلوات الخمس فى افضل الساعات فعليكم بالدعاء فى ادبار الصلوات

همانا خداوند نمازهاى پنجگانه را در بهترين ساعتها بر شما واجب كرد، بنابراين بعد از نمازها دعا كنيد(بحارالانوار، ج 85، ص 320)

 

دعاى بعد از نماز

قال الصادق - عليه السلام -من صلى صلوة و عقب الى اخرى فهو ضيف الله و حق على الله ان يكرم ضيفه

هر كه نماز فريضه كند و بعد از آن تعقيب بخواند تا نماز ديگر (يعنى به خواندن دعاهايى كه بعد از نماز بايد خواند و قرائت قرآن و غيره مشغول گردد تا وقت نماز ديگر) پس آن بنده مهمان خدا مى باشد و حق است بر خداى - عزوجل - اينكه اكرام كند مهمان خود را. (بحارالانوار، ج 85 ص 322).

 

وقت استجابت دعا  

قال الصادق - عليه السلام -يستجاب الدعاء فى اربعة مواطن : فى الوتر و بعد الفجر و بعد الظهر و بعدالمغرب

دعا در چهار وقت به اجابت مى رسد: 1 - در نماز وتر 2 - پس از نماز صبح 3 - بعد از نماز ظهر 4 - پس از مغرب (بحارالانوار، 85، ص 324 روضة المتقين ، ج 12 ص 38).

 

فضيلت والاى دعاى متصل به نماز

قال على - عليه السلام -من جلس فى مصلاة ثانيا رجليه يذكر الله - تبارك الله و تعالى - وكل الله - عزوجل - به ملكا يقول : ازدد شرفا تكتب لك الحسنات و تمحى عنك السيئات و تبنى لك الدرجات حتى ينصرف

كسى كه درجايگاه نمازش بنشيند، و به ذكر خداى تعالى و به تعقيبات بپردازد خداوند فرشته اى را بر او ماءمور و موكل مى گرداند كه به وى مى گويد: اى نمازگزارى كه مشغول به دعا هستى ، به شرف و كرامت و فضيلت خود بيفزا (يعنى بيشتر و زيادتر دعا كن ) كه از براى تو حسنات ثبت مى گردد و سيئات و بديهايت محو و نابود مى شود و درجات براى تو افزون مى گردد و اين گفتگو ادامه دارد تا وقتى كه او از دعا و تعقيباتش فارغ شود (دعائم الاسلام ، ج 1 ص 165).

 

امام كاظم (ع ) مشغول تعقيب نماز

موسى بن جعفر - عليه السلام - انه يصلى الفجر فيعقب الى ان تطلع الشمس ثم يسجد سجدة ، فلايزال ساجدا حتى تزول الشمس و قد و كل من يترصد اوقات الصلاة فاذا اخبره و ثب يصيل من غير تجديد وضوء

امام موسى كاظم (ع ) وقتى نماز صبح را به جا مى آورد تا طلوع آفتاب مشغول تعقيب و ذكر خدا مى شد و سالهايى كه در زندان بود، غالبا پس از نماز سر به سجده مى گذاشت و تا نزديك ظهر به دعا و ذكر حمد مشغول بود و چون فرا مى رسد برمى خاست و بدون (نياز به ) تجديد وضو به نماز مى ايستاد.(بحارالانوار، ج 48 ص 107)

 

طلب حاجت بعد از نماز:

قال الصادق - عليه السلام -ان الله - عزوجل - فرض عليكم الصلوات فى احب الاوقات اليه فاسئلوا الله حوائجكم عقيب فرائضكم

به درستى كه خداوند نمازهاى واجب را در محبوبترين اوقات واجب كرد، پس حاجات خود را بعد از نمازهايتان بخواهيد.(بحارالانوار، ج 85 ص 324)

 

دعا بعد از نماز واجب :

قال الصادق - عليه السلام -الدعاء بعد الفريضة افضل من الصلوة تنفلا

دعاى بعد از نماز واجب ، از به جا آوردن نماز نافله برتر است .(من لايحضره الفقيه ، ج 1 ص 962)

 

دعا در حال دل شكستن

قال الصادق - عليه السلام -اذ رق احدكم فليدع فان القلب لايرق حتى يخلص

وقتى دل شما شكست دعا كنيد، زيرا دل تا خالص نگردد نمى شكند. (بحارالانوار، ج 93، ص 345)

 

نحوه گفتن تسبيح فاطمه زهرا (س )

قال الصادق - عليه السلام -فى تسبيح فاطمة - عليها السلام - تبداء بالتكبير اربعا و ثلاثين ، ثم التحميد ثلاثا و ثلاثين ثم التسبيح ثلاثا و ثلاثين

در تسبيح فاطمه (س ) باتكبير (الله اكبر) شروع كرده و سى و چهار مرتبه بگوى ، پس از آن سى و سه بار تحميد (الحمدلله ) و سپس سى و سه مرتبه تسبيح (سبحان الله ). (وسائل الشيعه ، ج 4 ص 1025 ج 2، فروع كافى ، كتاب الصلاة ، ص 342).





BY امید عظیمی_OMID AZIMI

 

احکام و مسائل نماز مستحبی

در شرع انور اسلام علاوه از برخی نمازها كه انجام آن‌ها بر همه مكلفین واجب و یكسان است، نمازهای مستحبی بسیاری نیز تشریع شده است كه انجام آن‌ها برای تقرب بیشتر به خداوند و نیز برخی دیگر از خواص دنیوی یا اخروی توصیه شده است.
در یادداشت فقهی این هفته، احكام نمازهای مستحبی را به همراه طریقه خواندن نماز شب بیان خواهیم كرد. امید است خداوند متعال توفیق نماز مستحبی از جمله نماز شب را به همه ما عطا فرماید.

* برخی از خصوصیات نمازهای مستحبی

- تمام شرایط نمازهای واجب از جمله پاك بودن بدن و لباس، غصبی نبودن آن‌ها، طهارت وضویی و در صورت لزوم غسل و دیگر شرایط نماز واجب، در نمازهای مستحبی هم باید رعایت شود.
پس نماز مستحبی بدون وضو یا با لباس نجس، مثل نماز واجب، باطل است. (البته در مورد رو به قبله بودن، ایستاده بودن و خواندن سوره مطالبی خواهد آمد).
- انسان می‌تواند در حال توانایی و اختیار هم نماز مستحبی را نشسته بخواند. البته در این صورت ثواب و ارزش آن نصف نماز در حالت ایستاده است؛ پس اگر كسی بخواهد به ثواب كامل برسد باید دو برابر نماز بخواند تا ثواب كامل را درك كرده باشد. (البته از آنجا كه نماز مستحبی چهار ركعتی نداریم باید نمازهای اضافه شده را در هر دو ركعت سلام داد یعنی دو ركعت دو ركعت خواند). مثلاً نافله نماز صبح دو ركعت است كه اگر كسی بخواهد نشسته بخواند و ثواب كامل هم به او برسد، می‌تواند دو تا دو ركعتی در حالت نشسته بخواند، و البته می‌تواند به همان دو ركعت نشسته هم با نصف ثواب اكتفا كند.
البته اگر نماز مستحبی را نشسته بخواند اما یك یا دو آیه از سوره را در حالت ایستاده بخواند مثل آن است كه نماز را از ابتدا ایستاده خوانده است. مثلاً اگر بعد از سوره حمد (در حالت نشسته) شروع به خواندن سوره توحید كند و هنگامی كه به آیه «لم یلد و لم یولد» رسید بایستد و تا آخر سوره را ایستاده بخواند، مثل آن است كه از ابتدا ایستاده خوانده و لازم نیست تعداد ركعات را دو برابر بكند. این طریقه در آن دسته از نمازهای مستحبی مفید است كه دارای سوره‌های زیادی هستند (مثلاً صد تا سوره توحید) كه می‌تواند تمام سوره‌ها را جز سوره آخر نشسته بخواند و سوره اخیر را ایستاده بجا آورد كه خداوند عالم با كرم و بزرگواری خود، از او به عنوان ایستاده قبول خواهد فرمود.
- اگر انسان نماز مستحبی را در حالت نشسته یا ایستاده می‌خواند و از جهت قبله هم اطلاع دارد، باید نماز را رو به قبله بخواند. اما اگر در خالت راه رفتن می‌خواهد نماز مستحبی بخواند، لازم نیست رو به قبله باشد. در این حالت ركوع و سجود را با اشاره سر بجا می آورند و برای سجود سر را كمی بیشتر از ركوع خم می‌كنند.
- تمامی نمازهای مستحبی دو ركعتی هستند، مگر نماز وتر كه یك ركعتی است و آخرین ركعت نماز شب محسوب می‌شود. بنابراین خواندن یك ركعت به نیّت یكی از معصومین برای برآورده شدن حاجات و نگه داشتن ركعت دیگر برای وقتی كه حاجات آن‌ها روا شود، نامشروع است.
- نمازهای مستحبی سوره ندارند، یعنی می‌توان بعد از حمد ركوع را انجام داد؛ البته اگر سوره بخوانند فضیلت بیشتر دارد. البته اگر كسی بخواهد برخی از نمازهای مستحبی كه مثلاً در مفاتیح‌الجنان یا دیگر كتاب‌های دعا آمده و سوره یا سوره های خاصی دارد را به جا آورد و به ثواب مخصوص آن‌ها نائل شود، باید سوره های گفته شده را بخواند. اما در نوافل روزانه و نماز شب و نیز نماز مستحبی كه انسان با اختیار خود می‌خواند، خواندن سوره لازم نیست.
- قطع كردن نماز مستحبی قبل از پایان نماز حرام نیست؛ اما قطع كردن نماز واجب، حرام است.

* نوافل روزانه

در میان نمازهای مستحبی به نوافل روزانه كه البته نماز شب هم از آن‌ها محسوب می‌شود، تاكید فراوان شده است.
برای آشنایی خوانندگان با این نوافل، تعداد ركعات و وقت انجام آن‌ها را یادآور می‌شویم.
نافله صبح: دو ركعت قبل از نماز صبح
نافله ظهر: هشت ركعت (چهار تا دو ركعت) بعد از اذان ظهر و قبل از نماز ظهر. (البته وقت نافله ظهر محدود است كه برای آشنایی، می‌توانید وقت دقیق آن را در رساله های توضیح المسائل بیابید. اما اگر در اول وقت اذان ظهر شروع به نافله كنیم، تمام این هشت ركعت در وقت خود واقع می‌شود).
نافله عصر: هشت ركعت (چهار تا دو ركعت)، كه مابین نماز ظهر و عصر خوانده می‌شود. (نافله عصر هم وقت خاصی دارد كه در رساله های توضیح المسائل نوشته شده، اما اگر بعد از نوافل ظهر و نماز ظهر، بدون فاصله زیاد مشغول نوافل عصر شویم، همه آن‌ها در وقت خود واقع می‌شود).
نكته: در روزهای جمعه، به هر یك از نافله‌های ظهر و عصر دو ركعت اضافه می‌شود؛ یعنی هر كدام پنج تا دو ركعتی بجا آورده می‌شوند.
نافله مغرب: دو ركعت است كه بعد از نماز مغرب خوانده می‌شود.
نافله عشاء: دو ركعت است كه بعد از نماز عشا به صورت نشسته بجا آورده می‌شود و نمی‌شود آن را ایستاده خواند.
نكته: در متون دینی و توصیه‌های بزرگان آمده است كه انسان باید مستحبات را به اندازه ظرفیت و علاقه خود انجام دهد. از این رو، فشار بیش از اندازه به نفس برای انجام اعمال مستحبی نارواست و باید مستحبات را در حد توان و علاقه انجام داد. در مورد نوافل هم - برای كسی كه حوصله انجام تمام آن‌ها را ندارد - می‌توان فقط برخی از آن‌ها را به جا آورد و لازم نیست مثلاً تمام هشت ركعت نافله ظهر را انجام داد، بلكه می‌توان مثلاً به دو یا چهار ركعت اكتفا كرد.
نكته: نافله‌های نماز ظهر و عصر در سفر ساقط است؛ بدین معنی كه خواندن نافله ظهر و عصر در سفر خلاف شرع و بدعت است. نافله نماز عشا را هم در سفر باید به نیّت اینكه شاید مطلوب باشد بجا آورد.
نكته: در تنگی وقت نمازهای واجب، نباید نماز مستحب به جا آورد، بلكه باید نماز واجب را ادا كرد.

**نماز شب

*اهمیت نماز شب

هر چند نماز شب جزو مستحبات است و به جا نیاوردن آن گناهی ندارد اما از دست دادن آن هم بسیار گران است و موجب حسرت خواهد بود.
برای شناختن ارزش و اهمیت نماز شب به چند حدیث اشاره می‌كنیم:
1. امام حسن عسكری (علیه السلام) می‌فرمایند: «إِنَّ الْوُصُولَ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ سَفَرٌ لَا یُدْرَكُ إِلَّا بِامْتِطَاء اللَّیْل» رسیدن به خداوند سفری است كه جز با مركب راهوار شب درك نمی‌شود.
2. امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «شرف المؤمن صلاة اللیل و عز المؤمن كفه عن الناس» شرافت مؤمن به نماز شب اوست و عزت او در بریدن نیاز از مردم است.
3. و هم ایشان فرمودند: «علیكم بصلاة اللیل فإنها سنة نبیكم و دأب الصالحین قبلكم و مطردة الداء عن أجسادكم» بر شما باد به نماز شب چرا كه آن سنت پیامبر و كار صالحان و دور كننده بیماری از بدن‌های شماست.
4. و نیز فرموده‌اند: «إن كان الله عز و جل قد قال الْمالُ وَ الْبَنُونَ زِینَةُ الْحَیاةِ الدُّنْیا إن الثمان ركعات التی یصلیها العبد آخر اللیل زینة الآخرة» اگر خداوند فرموده كه فرزندان و اموال آدمی زینت زندگی دنیاست همانا هشت ركعت نمازی كه بنده در آخر شب می‌خواند زینت زندگی آخرت است.
5. امیر المومنین علی (علیه‌السلام) نیز فرموده‌اند: «ان العبد لیقوم فی اللیل فیمیل به النعاس یمینا و شمالا و قد وقع ذقنه على صدره فیأمر الله تبارك و تعالى أبواب السماء فتفتح ثم یقول للملائكة انظروا إلى عبدی ما یصیبه فی التقرب إلی بما لم أفترض علیه راجیا منی لثلاث خصال ذنبا أغفره له أو توبة أجددها له أو رزقا أزیده فیه فأشهدكم ملائكتی أنی قد جمعتهن له». هرگاه بنده‌ای شب هنگام به نماز برخیزد در حالی كه از فرط خواب به چپ و راست متمایل می‌شود و چانه‌اش به سینه‌اش چسبیده است (كنایه از اینكه از فرط خواب سرش پایین است) خداوند امر می‌كند كه درهای آسمان را به روی او بگشایند و به فرشتگانش می‌فرماید كه به بنده‌ام نگاه كنید كه چه مقدار در راه قرب من خود را به زحمت انداخته است؛ این زحمات او یا به خاطر بخشش گناهان اوست یا برای توبه مجدد است یا برای زیاد شدن روزی است؛ ای فرشتگان من، شاهد باشید كه من هر سه را به او دادم.
6. و نیز امام صادق (علیه السلام) فرموده‌اند: «إن البیوت التی یصلى فیها باللیل بتلاوة القرآن تضی‏ء لأهل السماء كما تضی‏ء نجوم السماء لأهل الأرض». همانا خانه‌هایی كه شب هنگام در آن‌ها نماز خوانده می‌شود و قرآن تلاوت می‌شود، برای اهل آسمان نورانی است، چنانچه ستارگان برای اهل زمین نورافشانی می‌كنند.
7. و رسول خدا فرموده‌اند: «مَنْ كَثُرَ صَلَاتُهُ بِاللَّیْلِ حَسُنَ وَجْهُهُ بِالنَّهَار» هر كس كه بیشتر در شبانگاهان نماز بخواند رویش در روز زیباتر است.
8. و بالاخره امام صادق (علیه السلام) فرموده‌اند: «إن الرجل لیكذب الكذبة فیحرم بها رزقه قلت و كیف یحرم رزقه فقال یحرم بها صلاة اللیل فإذا حرم صلاة اللیل حرم الرزق». گاهی كسی دروغی می‌گوید و به این علت روزی او كم می‌شود. راوی سؤال می‌كند كه چگونه روزی او كم می‌شود؟ حضرت پاسخ دادند: به خاطر دروغ از نماز شب محروم می‌شود و وقتی از نماز شب محروم شد روزی‌اش كم می‌شود.
در پایان این قسمت خیلی بجاست تا سخن مهم علامه طباطبایی (قدس سره) را در این‌باره بیاوریم كه می‌فرمود: یك روز در مدرسه‌ای ایستاده بودم كه مرحوم قاضی (استاد علامه در اخلاق و عرفان) از آن جا عبور می كردند. چون به من رسیدند، دست خود را روی شانه من گذاردند و گفتند: ای فرزند! دنیا می‌خواهی نماز شب بخوان، آخرت می‌خواهی نماز شب بخوان!

* كیفیت و وقت نماز شب

وقت آن: وقت اصلی نماز شب از نصف شب تا اذان صبح است؛ و نصف شب معمولاً یازده ساعت و ربع بعد از ظهر شرعی است. اما هرچه به طرف اذان صبح نزدیك‌تر باشد فضیلت آن بیشتر است.
نظر به اهمیت آن، دو وقت دیگر هم برای آن ذكر كرده‌اند.
الف) خواندن قضای آن برای كسی كه شب هنگام آن‌را بجا نیاورده است كه می‌تواند در هر ساعتی كه بخواهد قضای آن‌را بجا آورد.
ب) وقت تعجیل: برای جوان و كسی كه بیداری شبانه برای او سخت است كه می‌تواند بعد از نماز عشا آن‌ را بجا آورد.
ارزش وقت اصلی از همه بیشتر است و قضای آن در درجه دوم و وقت تعجیل در رتبه سوم قرار دارد.

كیفیت آن: نماز شب یازده ركعت است كه به سه قسمت تقسیم می‌شود:
الف) ابتدا چهار تا دوركعتی به نیت نافله شب (جمعاً هشت ركعت)
ب) بعد از آن دو ركعت به نیت نماز شَفع.
ج)و بعد از نماز شفع یك ركعت به نیت نماز وتر (مثل فطر بخوانید).
نمازهای دو ركعتی آن مثل نماز صبح است. نماز یك ركعتی هم این‌گونه است كه بعد از حمد و سوره قنوت می‌خواند و بعد از قنوت ركوع و سجده كرده و نماز را با تشهد و سلام تمام می‌كند. در قنوت نماز وتر هر دعایی می‌توان كرد اما دعاهای خاصی هم برای آن ذكر شده كه می‌توانید در مفاتیح‌الجنان آن‌را بیابید. (برای شمردن ذكرها در قنوت نماز وتر، می‌توان در یك دست تسبیح نگه داشت و با یك دست قنوت گرفت).
البته اگر كسی چهار ركعت از نافله های شب را در وقت اصلی آن بخواند می‌تواند بقیه نمازها را در هر وقتی از روز یا شب كه می‌خواهد به نیت ادا بخواند.
و نیز لازم نیست كه همه یازده ركعت را بخواند بلكه می‌تواند فقط نماز وتر یا هر مقداری را كه مایل بود بخواند؛ و اگر كسی برای همه نمازها وقت یا حوصله ندارد بهتر است سه ركعت آخر یعنی شفع و وتر را بخواند.
از همه مؤمنان كه توفیق بیداری سحرگاهان را دارند التماس دعا داریم.


 حجت‌الاسلام مرتضی كیوانی

 





BY امید عظیمی_OMID AZIMI

 

انواع غسل

غسل در لغت به معنای شستن است و در اصطلاح به مجموعه‌ای از اراده قلبی و اجرای عملی در خصوص شستن بدن گفته می‌شود. اصل نظافت و طهارت از مهم‌ترین مفاهیم شخصی و اجتماعی بوده است که پیامبر اسلام(ص) از آن به عنوان نمادی از ایمان مسلمانان یاد فرمودند. غسل‌ها حسب حکم شرعی به دو دسته تقسیم می‌شود.
دسته اول: غسل‌های مستحبی همانند غسل جمعه که اکنون به آنها نمی‌پردازیم.
دسته دوم: غسل‌های واجب که در سر مبحث بدانها می‌پردازیم.
مبحث اول: انواع غسل‌های واجب به لحاظ جنس مرد و جنس زن
مبحث دوم: علت غسل‌های واجب
مبحث سوم: انجام غسل‌های واجب به لحاظ جنس زن و مرد

مبحث اول: انواع غسل‌های واجب

الف؛ غسل واجب مشترک زنان و مردان
غسل‌های واجب مشترک زنان و مردان عبارتست از 1- غسل میت 2- غسل مس میت 3- غسلی که بر اثر نذر یا عهد یا سوگند بر زن یا مرد واجب می‌شود 4- غسل جنابت

1-
غسل میت
واجب است میت مسلمان را پس از پاک کردن و شستن بدن او از آلودگی‌ها و نجاست‌ها به ترتیب سه غسل دهند.
اول؛ غسل با آب مخلوط به سدر
اندکی سدر در آب غسل ریخته به حدی که آب مضاف نشود نخست با آن آب سر و گردن و بعد سمت راست و سپس سمت چپ را غسل دهند.

دوم؛ آب مخلوط با کافور
اندکی کافور با آب غسل مخلوط می‌شود به گونه‌ای که آب مضاف (آب کافور) نشود به همان ترتیب غسل داده می‌شود.

سوم؛ آب خالص
با آب خالص برای سومین بار بدن میت غسل داده می‌شود و غسل‌های بدن میت تمام می‌شود.

2-
غسل مس میت
اگر انسان (به ویژه پزشکان و پرستاران و کارمندان بخش‌های مراقبت‌های ویژه بیمارستان‌ها) بدن انسان مرده‌ای را که سرد شده و غسل داده شده نیست لمس و مس کنند و حتی جایی از بدن خود را به بدن او برسانند باید غسل «مس میت» کنند.
و حتی بنا به نظر برخی از مراجع، مس بدن سرد شده شهید و همچنین بدن مرده‌ای که به جای غسل، تیمم داده‌اند همین حکم را دارد.

3-
غسل واجب ناشی از نذر
چنانچه کسی برای رفع گرفتاری یا ترک کار بدی نذر یا عهد کند و یا قسم بخورد که اگر مراد حاصل شد باید غسلی انجام دهد آن غسل بر او واجب می‌شود.

4-
غسل جنابت
چهارمین غسلی که مشترک زنان و مردان است غسل جنابت است. جنابت عبارتست از وضعیت جسمی که مکلف در آن قرار می‌گیرد و خداوند بزرگ پیامد آن وضعیت فیزیکی جسم اعتبار مفهومی وضعی موسوم به جنابت می‌کند و برای آن حالت غسل جنابت را جهت انجام واجبات واجب می‌کند و این وضعیت که در اصطلاح فقهی حکم وضعی جنابت به خود می‌گیرد در پیامد واقعه فیزیکی و جسمانی است و آن واقعه فیزیکی در بدن انسان عبارتست از خروج منی و مباشرت جنسی؛ بنابراین اسباب فیزیکی جنابت عبارت است از خروج منی و مباشرت جنسی که به توضیح آنها می‌پردازیم.

الف: خروج منی
صرف خروج منی
خروج منی خواه در خواب باشد یا بیداری و در اثر خود ارضایی باشد یا در اثر دیدن صحنه شهوت‌آلود از زن باشد یا از مرد با سستی جسم باشد یا نباشد به هر شکل چنانچه یقین به خروج منی‌ کند غسل جنابت به لحاظ وضعیت جسمی بعد از خروج منی بر مرد یا زن جهت عبادت واجب می‌شود.

ب: مباشرت جنسی
مباشرت جنسی مرد با زن یا مرد با مرد (لواط) و زن با زن (مساحقه) و انسان (زن یا مرد) با حیوان موجب وضعیت جنابت شرعی بنا به اعتبار شارع اسلام است که خداوند منان حکم وضعی جنابت را اعتبار می‌کند و آن را موضوع حکم تکلیفی وجوب غسل برای انجام عبادت قرار می‌دهد.
بعد از آنکه انسان در وضعیت جنابت قرار گرفت برای بیرون آمدن از وضعیت جنابت مستحب است غسل کند ولی برای خواندن نمازهای واجب و انجام بعضی از رفتارهای عبادی غسل جنابت واجب است ولی برای نماز میت و سجده شکر و سجده‌های واجب قرآن غسل جنابت واجب نیست و غسل جنابت شرط صحت نمازهای مستحبی است.

مبحث دوم: غسل‌های خاص زنان
1-
غسل حیض 2- غسل استحاضه 3- غسل نفاس
بعد از بیان غسل‌های مشترک چهارگانه 1- غسل میت 2- غسل مس میت 3- غسلی که به نذر و عهد و قسم واجب می‌شود 4- غسل جنابت که مشترک بین زنان و مردان مسلمان است به غسل‌های ویژه خانم‌ها می‌پردازیم. غسل‌های خاص زنان به لحاظ خونی است که از اندام تناسلی آنها خارج می‌شود و براساس نوع خون نوع وضعیت جسمی آنان و به تبع آن حکم وضعی آنها در فقه شیعه متفاوت است بنابراین ابتدا ضروری است خونی که می‌بینند و وضعیتی که در آن قرار می‌گیرند را توضیح دهیم و سپس به حکم وضعی و حکم تکلیفی بپردازیم

1-
خون حیض و غسل حیض
در لغت، واژه حیض به معنای جمع شدن خون است و حوض را از این جهت حوض می‌نامند که آب در آن جمع می‌شود و در اصطلاح خون ماهانه‌ای است که زن از سن بلوغ به بعد در اثر ریزش دیواره رحم از خود می‌بیند.
طبق آفرینش الهی زنان سالم بالغ به این اثر عینی می‌رسند که از سن بلوغ نه سال قمری تا سن یائسگی (زنان قریشی سادات 60 سال قمری و زن غیرسادات بعد از 50 سال قمری) در یک زمانبندی معلوم هر ماهه (پریود) خون می‌بینند.
در حالت دیدن چنین خونی شارع اعتبار حائض (حیض بودن، عادت بودن) برای زن کرده است و چنین وضعیتی بنا به اعتبار و حکم وضعی خدای بزرگ مقرر می‌شود که زن برای خارج شدن از این حالت باید ایام خون دیدن حیض را سر کند و سپس غسل حیض همانند غسل جنابت انجام دهد.

2-
خون زخم
خون زخم عبارتست از خونی که زنان در اثر عمل جراحی یا رشد تومور یا زخم‌های ناحیه رحم و مجرای آن می‌بینند که چنین خونی غسل یا وضو ندارد بلکه همانند خون‌های عادی باید آب کشیده شود.

3-
خون بکارت
خونی که در اثر پاره شدن پرده بکارت در اثر مباشرت جنسی یا اقدام فیزیکی دیگر، زن از خود می‌بیند که چنین خونی نیز هیچ غسل یا وضوی خاصی ندارد و همانند خون‌های عادی باید آب کشیده و پاک شود.

4-
خون نفاس و غسل نفاس
خونی است که همراه با بیرون آمدن اولین جز نوزاد از رحم مادر به دنیای خارج رحم از زن خارج می‌شود و زنان در این حالت را نُفساء یا نَفساء می‌نامند.
کمترین مدتی که زنان زائو این خون را می‌بینند یک لحظه و بیشترین آن ده روز است و زن در پایان خون دیدن بعد از زایمان باید غسل نفاس کند و بنا بر احتیاط برای نماز باید وضو بگیرد و به همان غسل اکتفاء نکند.

5-
خون استحاضه و غسل استحاضه
به غیر از خون‌های حیض که اقل آن سه روز و اکثر آن ده روز اعتبار می‌شود و خون زخم که ناشی از بیماری زن در ناحیه رحم و مجاری مربوطه است و خون بکارت که مربوط به پرده بکارت است و خون نفاس که مربوط به اولین خون‌دیدگی همزمان با زایمان است، خون دیگری که تعریف‌های فوق بر آن صادق نیست به نام استحاضه در فقه اعتبار شده است و زن را در موقع دیدن این خون مستحاضه می‌گویند. خون استحاضه بر سه قسم است: 1- قلیله 2- متوسطه 3- کثیره
برای استحاضه قلیله برای هر نماز یک وضو بگیرد.
برای استحاضه متوسطه باید برای نماز صبح غسل کند تا صبح روز بعد.
برای استحاضه کثیره باید یک غسل برای نماز صبح و یک غسل برای نماز ظهر و عصر و یک غسل برای نماز مغرب و عشا انجام دهد.
بنابراین غسل‌های حیض، نفاس، استحاضه از غسل‌های اختصاصی زنان است.

مبحث سوم: انجام غسل‌ها
1-
ترتیبی
زیر دوش قرار گرفته ابتدا نیت و اراده غسل مربوطه را می‌کنیم. سپس سر و گردن را می‌شوییم آن‌گاه نیمه راست بدن و سرانجام نیمه چپ بدن و غسل تمام می‌شود.
2-
غسل ارتماسی
که انسان با نیت غسل در استخر یا دریا فرو می‌رود به طوری که آب تمام سطح بدن را فرا بگیرد و سپس از آن خارج می‌شود غسل ارتماسی تمام است.

 

 





BY امید عظیمی_OMID AZIMI

اقسام آب مطلق

  1. آب کر
  2. آب قلیل
  3. آب جاری
  4. آب باران
  5. آب چاه

 

 

آب کر

 

 

(مسأله16) آب كر1 مقدار آبي است كه اگر در ظرفي كه درازا و پهنا و گودي آن2 هر يك سه وجب و نيم3 است بريزند آن ظرف را پر كند4. و وزن آن از صد و بيست و هشت من تبريز بيست مثقال كمتر است5 و به حسب كيلوي متعارف بنابر أقرب 419/377 كيلو گرم مي شود.

1- بهجت:بنابر أقوي...

مكارم:بنابراحتياط واجب...

2- گلپايگاني، صافي، مكارم:طول و عرض و عمق آن...

3- خوئي، تبريزي، بهجت، وحید، صافي:سه وجب...

4- وحید: [پایان مسأله].

صافي:و احتياط آن است كه هر بُعد آن سه وجب و نيم باشد...

سيستاني:آبكر مقدار آبي است كه مساحت ظرف آن سي و شش وجب[1] باشد، و اين تقريباً معادل 384 ليتر است.‌[پايان مسأله]

تبريزي:و بنا بر أظهر وزن اعتباري ندارد.[پايان مسأله]

سبحانی: و وزن آن – بنابرمحاسبه اهل فن- 384 کیلو گرم است. [پايان مسأله]

مكارم:يا وزن آن 384 كيلوگرم (384 ليتر) باشد و معيار در وجب، وجب هاي متوسط است.

زنجاني:و وزن آن بي اشكال 1200 رطل عراقي است ولي در تبديل مقدار آن به اوزان كنوني در بين دانشمندان اختلاف نظر ديده مي شود؛ بنابر نظر مشهور، مقدار کر (تقریباً 42/377)كيلو گرم مي باشد، ولي ظاهراً مقدار كر بيشتر از اين مقدار است، برخي از بزرگان مقدار آن را تقريباً 77/462 كيلو گرم و برخي ديگر 5/478 كيلو گرم  دانسته اند. بنابر اين اگر مقدار وزن آب 480 كيلو گرم باشد، طبق نظر تمامي دانشمندان ، آب كر است. حجم اين مقدار آب در آب مقطّر در دماي چهار درجه، 48/0متر مكعب و در دماي صد درجه، حدود 5/0 متر مكعب و در ساير دماها بين اين دو مقدار مي باشد و در آب غير مقطّر، از مقدارهاي ذكر شده كمتر است[2].

5- گلپايگاني، صافي، فاضل: [پایان مسأله].

خوئي:که تقريباً 377 كيلو گرم است.

بهجت:و کافي است به حسب كيلو 740/376 كيلوگرم باشد و به حسب ليتر هم به همين مقدار مي باشد.

نوري:و احتياط اين است كه مقدار 419/377 كيلو گرم را در نظر بگيرند.

*****

مظاهری: مسأله – آب کر مقدار آبی است که اگر در ظرفی که طول و عرض و عمق آن هر یک سه وجب است بریزند آن ظرف را پر کند. و وزن آن 384 کیلو گرم می باشد.

(مسأله 17) اگر عين نجس مانند بول و خون به آب كُر برسد، چنانچه بواسطهٔ آن، بو يا رنگ يا مزهٔ آب تغيير كند آب نجس مي شود، و اگر تغيير نكند نجس نمي شود.

*****

گلپايگاني، خوئي، تبريزي، بهجت، صافي، سيستاني، وحید:مسأله: اگر عين نجس مانند بول و خون یا چیزی که نجس شده است مانند لباس نجس به آب كُر برسد چنانچه آن آب، بو یا رنگ يا مزهٔ نجاست را بگیرد، نجس می شود و اگر تغییر نکند نجس نمی شود.

زنجاني: مسأله -اگر عين نجس، مانند: بول يا خون، يا چيزي كه نجس شده است، مانند: لباس به آب كر برسد، چنانچه به سبب این ملاقات بو،رنگ يا مزه آب تغيير كند، نجس مي شود، اگر چه آب، بو يا رنگ يا مزه نجاست را نگيرد بلكه به اوصاف ديگري درآيد؛ بنابراين آب كر، اگر به رنگ سرخ خون در نيايد بلكه رنگ آن به سبب ملاقات با خون زرد شود، نجس مي شود، و اگر هيچ يك از اوصاف سه گانهٔ آب به سبب ملاقات تغيير نكند، آب نجس نمي شود.

مظاهری: مسأله – آب کر اگر به واسطه نجاست بو یا رنگ یا مزۀ آن تغییر کند، چنانچه تغییر آن از بین برود و به آب عاصمِ [کر، جاری, باران, چشمه و چاه] دیگری متصل شود پاک می گردد.

مسأله اختصاصي

مكارم:مسأله 25: اگر چيزي كه نجس شده (مانند لباس و ظرف) در آب كُر بشويند پاك مي شود.

 (مسأله 18)اگربوي آب كر بواسطه غير نجاست تغيير كند، نجس نمي شود1.

1-  بهجت: و تا وقتي كه مضاف نشده پاك كننده است.

مکارم:ولی خوب است از هرگونه آب آلوده اجتناب گردد.

*****

خوئي، تبريزي، سيستاني، وحید:  مسأله - اگر بو يا رنگ يا مزهٔ آب كُر بواسطۀ غیر نجاست تغییر کند، نجس نمی شود.

فاضل: مسأله- اگر یکی از اوصاف آب کر بواسطه غیر نجاست تغییر کند، نجس نمی شود.

زنجاني: مسأله -  اگر بو، رنگ يا مزهٔ آببواسطۀ غیر نجاست تغییر کند، نجس نمی شود. همچنین اگر آب با نجس ملاقات نكند ولي به سبب مجاورت با آن تغيير كند نجس نمي شود.

مظاهری: مسأله – اگر بو یا رنگ یا مزۀ آب عاصم [کر، جاری، باران، چشمه و چاه] بواسطه غیر نجاست و یا به واسطۀ نجاستی که بیرون آن است عوض شود؛ مثلاً مرداری که پهلوی آب است بوی آن را تغییر دهد، نجس نمی شود.

 (مسأله 19) اگر عين نجس مانند خون به آبي كه بيشتر از كر است برسد1 و بو يا رنگ يا مزهٔ قسمتي از آن را تغيير دهد، چنانچه مقداري كه تغيير نكرده كمتر از كر باشد تمام آب نجس مي شود، و اگر به اندازهٔ كر يا بيشتر باشد، فقط مقداري كه بو يا رنگ يا مزهٔ آن تغيير كرده نجس است.

این مسأله دررساله آیت الله مظاهری نیست.

1- مكارم:و قسمتي از آن را تغيير دهد چنانچه باقيمانده به اندازهٔ كُر يا بيشتر است، فقط آن قسمت كه تغيير كرده نجس مي شود و الاّ تمام آن نجس خواهد شد.[پايان مسأله]

(مسأله 20)آب فوّاره اگر متصل به كُر باشد1 آب نجس را پاك مي كند2(در صورتي كه مخلوط با آن شود3) ولي اگر قطره قطره روي آب نجس بريزد آن را پاك نمي كند، مگر آن كه چيزي روي فوّاره بگيرند تا آب قبل از قطره قطره شدن به آب نجس متصل شود4 و با آن مخلوط گردد.

این مسأله دررساله آیات عظام: مکارم ، سبحانی و مظاهری نیست.

1- فاضل:در صورتي كه قبل از قطره قطره شدن به آب نجس متصل شود و بنابر احتياط واجب با آن مخلوط شود آن را پاك مي كند ولي اگر بعد از قطره قطره شدن روي آب نجس بريزد، آن را پاك نمي كند.

2- بهجت: آب نجس و هر متنجس را كه قابل تطهير با آب است پاك مي كند...

3-  [قسمت داخل پرانتز در رساله ساير مراجع عظام نيست.]

4- اراكي، تبريزي:[پایان مسأله].

خوئي، بهجت:و بهتر اين است كه آب فوّاره با آن آب نجس مخلوط گردد.

زنجاني، وحید:و بنابر احتياط مستحب آب فواره با آن آب نجس مخلوط گردد.

گلپايگاني، صافي:بنابر احتياط واجب بايد آب فوّاره با آن آب نجس مخلوط گردد.

سيستاني:و لازم است كه آب فوّاره با آن آب نجس مخلوط گردد.

(مسأله 21) اگر چيز نجس را زير شيري كه متصل به كُر است بشويند آبي كه از از آن چيز مي ريزد1اگر متصل به كُر باشد و بو يا رنگ يا مزهٔ نجاست نگرفته باشد2پاك است.

1- مكارم: پاك است، مگر اينكه بو يا رنگ يا طعم نجاست به خود گيرد.

زنجاني: چنانچه متّصل به كُر باشد و بو، رنگ يا مزهٔ آن به سبب ملاقات با نجاست آن چيز تغيير نكرده باشد پاك است.

وحید: اگر متصل به مخزنی باشد که آب آن کمتر از کر نباشد چنانچه بو یا رنگ یا مزۀ آن بواسطه نجاست تغییر نکرده باشد پاک است.

2- خوئي، گلپايگاني، اراكي، صافي، سيستاني، بهجت:و عين نجاست هم در آن نباشد...

*****

مظاهری: مسأله – اگر آب عاصم [کر، جاری، باران، چشمه و چاه] به عین نجس برسد و به جای دیگر ترشح کند پاک است، مثلاً اگر آب لوله در وقت تطهیر به نجاست برسد و به بدن برگردد بدن نجس نمی شود.

(مسأله 22)اگر مقداري از آب كُر يخ ببندد و باقي آن به قدر كُر نباشد چنانچه نجاست به آن برسد نجس مي شود، و هر قدر از يخ هم آب شود نجس است.

این مسأله در رساله آیات عظام مکارم و مظاهری نیست.

(مسأله 23) آبي كه به اندازهٔ كُر بوده، اگر انسان شك كند از كر كمتر شده يا نه مثل آب كُر است1، يعني نجاست را پاك مي كند2 و اگر نجاستي هم به آن برسد نجس نمي شود. و آبي كه كمتر از كر بوده و انسان شك دارد به مقدار كر شده يا نه حكم آب كر ندارد3.

1- فاضل، زنجانی:حكم آب كر را دارد...

2- بهجت:در صورتي كه تفاوت بين آبي كه الان هست و آنچه قبلاً بوده كم باشد...

نوري:چيز نجس شده را پاك مي كند...

3- خوئي، زنجاني، تبريزي، سيستاني:حكم آب كمتر از كر را دارد.

*****

مكارم: مسأله- آبي كه به اندازه كر يا بيشتر بوده چنانچه شكّ كنيم از كر افتاده حكم آب كر را دارد؛ و به عكس، اگر آبي كمتر از كر بوده و شكّ داريم كر شده حكم آب كمتر از كر را دارد.

مظاهری: مسأله – آبی که عاصم [کر، جاری، باران، چشمه و چاه] بوده اگر انسان شک کند که هنوز عاصم است یا نه، حکم آب عاصم را دارد؛ مثلاً آبی که به اندازه کر بوده اگر انسان شک کند از کر کمتر شده یا نه مثل آب کر است. و آّبی که عاصم نبوده اگر انسان شک کند عاصم شده یا نه حکم آب عاصم را ندارد؛ مثلاً آبی که کمتر از کر بوده و انسان شک دارد به مقدار کر شده یا نه، حکم آب کر را ندارد.

(مسأله 24) كر بودن آب به دو راه ثابت مي شود:اول: آن كه خود انسان يقين1 كند2. دوم: آن كه دو مردِ عادل خبر دهند3.

1- گلپايگاني، فاضل، سيستاني، صافي: يا اطمينان...

2- نوري:اوّل: آن كه خود انسان تشخيص دهد...

زنجاني:اوّل: آن كه خود انسان يا نوع مردم يقين يا اطمينان كنند و چنانچه در موردي نوع مردم اطمينان ندارند و انسان برخلاف متعارف اطمينان داشته باشد كفايت نمي كند...

3- خوئي، تبريزي:و بعيد نيست كه قول يك نفر مرد عادل بلكه قول كسي كه مورد وثوق و اطمينان است نيز كافي باشد.

سيستاني:و امّا اگر يك عادل يا ثقه يا كسي كه كُر در اختيار او است خبر دهد اگر مفيد اطمينان نباشد اعتبار آن محل اشكال است.

زنجاني:و بنابر احتياط واجب قول يك نفر عادل كفايت نمي كند.

فاضل:و در ثابت شدن آن به خبر ذواليد اشكال است.

*****

مكارم: مسأله- كر بودن آب را از دو راه مي توان شناخت:

 نخست اينكه خود انسان يقين پيدا كند و ديگر اينكه لااقل يك نفر عادل خبر دهد.

بهجت: مسأله- كر بودن آب به سه راه ثابت مي شود:

 1- خود انسان يقين كند ،يا اطمينان داشته باشد بنابر أظهر.

 2- دو مرد عادل خبر دهند.

 3- كسي كه آب در اختيار اوست، بگويد آب كر است؛ مثلاً صاحب منزل بگويد حوض منزل كر است.

وحید: مسأله – کربودن آب به چند راه ثابت می شود:

 اول: آنکه انسان یقین یا اطمینان پیدا کند.

دوم: آنکه دو مرد عادل خبر دهند.

 سوم: آنکه کسی که مورد وثوق است و ظنّ بر خلاف گفتۀ او نباشد خبر دهد.

چهارم: به قول کسی که آب در اختیار اوست در صورتی که متهم به کذب نباشد.

سبحانی: مسأله – کر بودن آب به سه راه ثابت می شود:

 اول: آنکه خود انسان یقین کند.

 دوم: آنکه یک مرد عادل خبردهد.

سوم: کسی که آب در اختیار اوست به کر بودن خبر دهد به شرط اینکه از قول او اطمینان حاصل شود.

مظاهری: مسأله – کر بودن آب به سه را ه ثابت می شود:

اول: خود انسان یقین کند.

دوم: یک نفر ثقه خبر دهد.

سوم: کسی که آب در اختیار اوست به کر بودن آن خبر دهد. مثلاً حمامی بگوید آب حوض حمام کر است.

__________________________________

[1] هر وجب متعارف تقریبا 22 سانتی متر می باشد.

[2] عوامل دیگری همچون فشار هوا بر حجم آب کر تأثیر می گذارد که چون در شرایط معمولی تاثیر آنها اندک است از ذکر آن صرفنظر نمودیم.

 

 

 

 

 

 

 

 

آب قلیل

 

 

 

(مسأله 25)آب قليل آبي است كه از زمين نجوشد و از كر كمتر باشد1.

1- بهجت:و آب باران (در حال باريدن) هم نباشد.

*****

زنجاني، فاضل: مسأله- آب قليل: آبي است كه كر، جاري، باران و آب چاه نباشد.

(مسأله 26)اگر آب قليل روي چيز نجس بريزد يا چيز نجس به آن برسد نجس مي شود، ولي اگر از بالا با فشار روي چيز نجس بريزد1مقداري كه به آن چيز مي رسد نجس2، و هر چه بالاتر از آن است پاك مي باشد3، و نيز اگر مثل فوّاره با فشار از پايين به بالا رود در صورتي كه نجاست به بالا برسد پايين نجس نمي شود و اگر نجاست به پايين برسد بالا نجس مي شود.

1- خوئي، تبريزي، وحید:اگر با فشار روي چيز نجس بريزد...

بهجت:اگر از بالا با فشار، بلكه با مطلق حركت از بالا به پايين روي چيز نجس بريزد...

سیستانی،فاضل، مظاهری:اگر از بالا روي چيز نجس بريزد...

زنجاني:اگر با فشار به چيز نجس برسد ،اگرچه از پايين به بالا باشد...

2- خوئي، تبريزي، سيستاني، زنجاني، وحید: و مقداري كه به آن چيز نرسيده پاك است.[پايان مسأله]

3- گلپايگاني، صافي، سبحانی:[پایان مسأله].

*****

مكارم: مسأله- هرگاه چيز نجسی به آب قليل برسد آن را نجس مي كند (بنابراحتياط واجب) امّا اگر از بالا بريزند فقط آن مقدار كه به نجس رسيده نجس مي شود و اگر به صورت فوّاره از پايين به بالا رود و به چيز نجسي برسد قسمت پايين آن نجس نمي شود.

(مسأله 27) آب قليلي كه براي برطرف كردن عين نجاست روي چيز نجس ريخته شود و از آن جدا گردد، نجس است1و همچنين بنابر أقوي بايد2از آب قليلي هم كه بعد از برطرف شدن عين نجاست براي آب كشيدن چيز نجس روي آن مي ريزند و از آن جدا مي شود، اجتناب كنند3. ولي آب



BY امید عظیمی_OMID AZIMI

ادعيه حين وضو
 
دعاهايى كه موقع وضو گرفتن مستحب است‏

مسأله 264- كسى كه وضو مى‏گيرد مستحب است موقعى كه نگاهش به آب مى‏افتد
بگويد: «بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي جَعَلَ الْماءَ طَهُوراً وَ لَمْ يَجْعَلْهُ نَجِساً»
و موقعى كه پيش از وضو دست خود را مى‏شويد
بگويد: «اللَّهُمَّ اجْعَلْني مِنَ التَّوّابِينَ وَ اجْعَلْنِي مِنَ الْمُتَطَهِّرينَ»
و در وقت مضمضه كردن يعنى آب در دهان گرداندن
 بگويد: «اللَّهُمَّ لَقِّني حُجَّتي يَوْمَ أَلْقاك وَ أَطْلِقْ لِساني بِذِكْرِكَ»
و در وقت استنشاق يعنى آب در بينى كردن
بگويد: «اللَّهُمَّ لا تُحَرِّمْ عَلَىَّ ريحَ الْجَنَّةِ وَ اجْعَلْنِي مِمَّنْ يَشَمُّ رِيحَهَا وَ رَوْحَهَا وَ طِيبَها»
و موقع شستن رو
بگويد: «اللَّهُمَّ بَيِّضْ وَجْهِي يَوْمَ تَسْوَدُّ فِيهِ الْوُجُوهُ وَ لا تُسَوِّدْ وَجْهِي يَوْمَ تَبْيَضُّ فِيهِ الْوُجُوهُ»
و در وقت شستن دست راست
بخواند: «اللَّهُمَّ أعْطِني كِتابي بِيَمِيني وَ الْخُلْدَ في الْجِنَانِ بِيَساري وَ حاسِبْني حِسَاباً يَسِيراً»
و موقع شستن دست چپ
بگويد: «اللَّهُمَّ لا تُعْطِنِي كِتابِي بِشِمِالي وَ لا مِنْ وَراءِ ظَهْرِي وَ لا تَجْعَلْهَا مَغْلُولَةً الى‏ عُنُقي وَ اعُوذ بِكَ مِنْ مُقَطَّعاتِ النّيرانِ»
 و موقعى كه سر را مسح مى‏كند
بگويد: «اللَّهُمَّ غَشِّني بِرَحْمَتِكَ وَ بَرَكاتِكَ وَ عَفْوِكَ»
و در وقت مسح پا
بخواند: «اللَّهُمَّ ثَبِّتْنِي عَلَى الصِّراطِ يَوْمَ تَزِلُّ فِيهِ الاقْدامُ وَ اجْعَلْ سَعْيي في ما يُرْضِيكَ عَنّي يَا ذَا الْجَلالِ وَ الْاكْرَامِ».
 

** توضيح المسائل امام خميني

امام کجایی که ببینی . . .





BY امید عظیمی_OMID AZIMI

آداب و آثار نماز جماعت

 آداب نماز جماعت

1- به نماز جماعت اهميت بدهيد ترك نماز جماعت ،اگر از روي بي احترامي باشد،جايز نيست.
2- با خاطر ايرادات جزيي امام جماعت، ماز جماعت را ترك نكنيد.
3- در هر حال نماز جماعت تشكيل دهيد: حتي با دوستان و اهل خانواده
4- هيچ گاه نماز جماعت را به بهانة درس و كار و... ترك نكنيد.
5- هيچ وقتبه اميد با گام اينكه در نماز فردي حال بهتر و حضور قلب بيشتري داريد ،نماز جماعت را ترك نكنيد.
6- بهتر است قبل از اذان براي جماعت  اماده شده باشيد
7- (اطرافيان خود را براي شركت در نماز جماعت تشويق كنيد ( با قول و عمل)
8-  چنانچه قبل از اقامة ماعت نماز را فرادي خوانديد بهتر است دوباره نماز را با جماعت بخوانيد
9- براي شركت در نماز جماعت بهترين لباسهاي خود را بپوشيد، و عطر بزنيد.     
10-پيش از حضور در جماعت، بوي بد لباس و اعضاي بدن خود را از بين ببريد.
11-سعي كنيد از ابتدا به جماعت برسيد ؛تا فضيلت و ثواب تمام آنرا درك كنيد.
12- هيچگاه با اصرار از ديگران نخواهيد كه در بين صفوف به شما جا دهند.
13-در صف نماز  جماعت صفها را منظم تشكيل دهيد.
14- هيچگاه نسبت به ايستادن در كنار افراد ضعيف و فقير تكبر نكنيد.
15- مراقب باشيد، به جهت شرور و تكبر، در صف‌هاي جلو نايستيد و براي ريا در صف‌هاي عقب قرارنگيريد.
16-پاي خود را روي جانماز و مهر ديگران نگذاريد.
17-متوجه نماز خود باشيد و از توجه ديگران و اعمالشان خودداري كنيد.
18-در اعمال نماز جماعت زياد از امام جماعت عقب نيفتيد.
19-دراز كار،صداي خود را به دري بلند نكنيد كه مزاحم ديگران بوده و تمركزشان را به بزند.
20- براي رسيدن به ثواب بيشتر، زود تكبير گفته و اقتدا كنيد.
21- هر گاه خواستيد در حال ركوع اقتدا كنيد، براي خبر كردن امام جماعت يكبار تكبير گفتن كافي است آنرا تكرار نكنيد و آية صبر و ....نخوانيد.
22- در خواندن دعاهاي پس از نماز ؛با ديگران هم صدا و هماهنگ باشيد.
23-پس از اتمام نماز،با برادران ديني احوالپرسي كرده و جوياي احوال غائبين باشيد.
24-هيچگاه از امام جماعت درخواست نكنيد كه سرعت ماز را به دلخواه شما تنظيم كند.
25- درو وقت ورود و خروج،مراقب باشيد پاي خود را روي كفش ديگران نگذاريد.
26- مستحب است بعد از گفتن قد قامت الصلوه امام جماعت ،مأموين برخيزيد.
27- اگر در صف‌هاي جماعت جا باشد ،مكروه است انسان تنها بايستد.
28-مكروه است مأموم ذكرهاي نماز را طوري بگويد كه امام جماعت را بشنود.
29- پيامبر اكرم(ص) فرمودند:يك نماز جماعت بهتر است از چهل سال نماز فرادي در خانه.
30- شركت در نماز جماعت براي هر كس مستحب است به ويژه براي همسايه مسجد.
31-مستحب است كه انسان صبر كند كه نماز را به جماعت بخواند.
32- نماز جماعت، هر چند اول وقت خوانده نشود،از نماز فرادي اول وقت بهتر است.
33- نماز جماعتي كه مختصر خوانده مي‌شود،از نماز فرادايي كه طول بدهد بهتر است.
34- امام يا مأموم مي‌توانند نمازي را كه به جماعت خوانده دوباره به جماعت بخوانند،در صورتي كه جماعت دوم و اشخاص آن غير از اول باشند.
35-فاصلة امام و مأموم و فاصلة صف‌ها زياد نبايد باشد.
36- كسي كه ايستاده نماز مي‌خواند، نمي‌تواند به كسي كه نشسته يا خوابيده نماز اقتدا كند.
37-مستحب است امام در وسط صف بايستد و اهل علم ،كمال و تقوي در صف اول بايستند. 
 

به كوشش فرهاد نشاط فر،كارشناس آموزش و پژوهش
 

نويسنده:فاطمه وثوقى 
 

آثار فرهنگى، اجتماعى و تربيتى نماز جماعت

 
خبرگزاري فارس:واژه «صلاة» در لغت به معناى دعاست از آنجا كه نماز شامل دعا نيز مى باشد اين واژه از معنى لغوى خود به اعمالى كه نماز خوانده مى شود, نامگذارى شد. مقاله حاضر به بررسى مختصرى در مورد آثار فرهنگى, اجتماعى و تربيتى نماز جماعت مى پردازد.
 

((اقم الصلاه لذكرى))(1)
براستى چرا نماز از ميان اعمال و عبادات دين به عنوان ياد خداوند و عمود دين معرفى و توصيه شده است و اندازه ثواب اين فريضه بهنگام برپايى با جماعت خارج از تصور انسان است.
حضرت پيامبر(ص) فرمودند: ((اگر تعداد نمازگزاران صفوف جماعت از 10 نفر فراتر رود, پاداش هر ركعت آن, آنقدر زياد مى گردد كه حتى اگر تمام آسمانها كاغذ شود و تمام درياها مركب, و همه درختان قلم گردند و همه فرشتگان مإمور نوشتن آن, نمى توان پاداش آن را ثبت نمود و پاداش آن فقط در خور محاسبه ذات بيكران الهى است.))(2)
در حديثى ديگر حضرت فرمودند: ((هر كس مقيد به حضور در نماز جماعت تحت هر شرايطى باشد از پل صراط همچون برق عبور مى كند و به بهشت نائل مى گردد.))(3)
مقاله حاضر به بررسى مختصرى در مورد آثار فرهنگى, اجتماعى و تربيتى نماز جماعت مى پردازد.
لكن در اين ميان نبايد از مكان نماز جماعت (مسجد) غفلت كرد.
واژه ((صلاه)) در لغت به معناى دعاست از آنجا كه نماز شامل دعا نيز مى باشد اين واژه از معنى لغوى خود به اعمالى كه نماز خوانده مى شود, نامگذارى شد. بنابراين انسان نمازگزار روزانه 3 يا 5 نوبت به درگاه خالق خود دعا مى كند. به اين معنا كه خدا را به يارى خود مى طلبد و از او انتظار اميد به زندگى شايسته را دارد.
اين نوع ارتباط معنوى به اعتقاد روانشناسان به (درونى شدن) منجر مى شود. كه در اين صورت انسان موحد كسى را جز خداى سبحان اميد و پشتوانه خود نمى داند و اين احساس مايه انگيزش او در تمام عرصه ها خواهد بود. با توجه به اينكه خالق هستى (رب العالمين) است و تمامى فرهنگ از جانب او به بشر رسيده است, شيوه دعا كردن را به بنده خود آموزش داده كه چگونه با خداى خود سخن بگويد و چه چيزى را از او مسئلت نمايد. آنچه در منابع روايى به عنوان عمود دين از نماز ياد شده, در واقع مى توان گفت, به منزله شاهرگ حيات طيبه است كه بنده نمازگزار به دست خود مقدمات آن را فراهم كرده و بنايى محكم و رو به آسمان, به طرف بالا پيش مى برد. تا در هنگام نياز, بر آن تكيه زده و كمر راست كند.
پس بنابراين, اين ستون هرچه بيشتر و محكمتر بنا شود بهره ورى آن نيز افزون خواهد بود.
حال كه دانستيم نماز دعا و نيايش به سوى معبود و ستون دين است, سزاوار است كه اين ستون در مكان هاى مقدس مسجد توسط افراد صالح و پرهيزگار برپا شده و حفظ و حراست گردد.
با مرور آيات و روايات در مورد نماز به اين نكته مهم پى مى بريم كه نماز سررشته ارتباط بنده با خالق بوده و جذابيت اين رشته بسان آهن ربا نمازگزاران متعهد را در اوقات معين روزانه سه يا پنج بار به سوى مكانهاى برگزارى نماز جماعت به قصد احيإ ستونهاى جديد و بسيار مى كشاند.
قطع نظر از احيإ ستونهاى جديد و افزون, استحكام بناى عظيم دين و آئين نيز افزون گرديده و ساليان دراز نسلهاى آينده در زير سايه آرامش بخش آن به حيات طيبه خود ادامه خواهند داد. در اين رابطه قرآن كريم مى فرمايد:
((انما يعمر مساجد الله من آمن بالله واليوم الاخر واقام الصلاه وآتى الزكاه ولم يخش الا الله فعسى اولـئك ان يكونوا من المهتدين)).(4)
واژه ((انما)) كه در عربى به معناى حصر است, تعمير مساجد منحصر به افراد نمازگزار شده مى فرمايد: ((منحصرا تعمير مساجد خدا به دست كسانى است كه به خدا و روز قيامت ايمان آورده و نماز (پنجگانه) بپا دارند و زكاه مال خود بدهند و از غير خدا نترسند آنها اميدوار باشند كه از هدايت يافتگان راه خدا هستند.)) 
 

آثار فرهنگى در نماز جماعت چگونه تحصيل مى شود؟

 
همانطور كه مسجد در صدر اسلام محل پذيرش افراد مختلف و محل اجتماعات سياسى, فرهنگى, اجتماعى بود, امروز نيز پذيراى مربيان و متربيان جهت تعليم و تربيت و مكان اوج سالكان راستين است.
در اينجا ذكر اين نكته لازم است و آن اينكه حضور فيزيكى امام جماعت عملا در ميان همه اقشار مختلف مردم مسلمان و نمازگزار يا ممكن نيست و يا به صورت ملاقات با بخش كوچكى از مردم امكان پذير است. اما به بركت حضور در نماز جماعت ارتباط معنوى و صميمانه مردم با امام جماعت ميسر مى گردد و مردم به عنوان پيام رسانان دين از وجود ائمه جماعات بهره مند مى گردند. و متقابلا آنها نيز درصدد بالابردن سطح فرهنگ و آگاهى اسلامى مردم نمازگزار تلاش مى كنند. و به يارى يكديگر يك فضاى سالم و پاكيزه براى رشد اركان اسلامى و ارزشى مهيا مى نمايند.
همانطور كه مى دانيم تربيت, اركان حيات اجتماعى انسان است, و لذا توجه به ابعاد مختلف تربيتى, توجه به شخصيت والاى انسان است. در اصول تربيتى, محيط زيست يكى از عوامل تإثيرگذار بوده و مى تواند كفه ترازوى تربيت را به نفع خود سنگين نمايد. بنابراين مساجد و مكانهاى برگزارى نماز جماعت به عنوان يكى از محورهاى تربيتى قابل توجه مى باشد.
به هنگام اوقات نماز يوميه, با نداى موذن بندگان صالح, وقت شناس و وظيفه شناس به سوى ميعادگاه روانه مى شوند حضور به موقع و منظم نمازگزاران اثر تربيتى مطلوب در ارج نهادن به نداى ((حى على خير العمل)) دارد و نشانگر نياز انسانها به اعمال نيك مى باشد كه در سايه انجام عمل خير به آرامش درونى مى رسند و با عطر معنويت كه از وجود افراد صالح و متقى تراوش مى كند, روح خود را نيز معطر مى نمايد.
انجام اعمال عبادى نماز جماعت به صورت يك دست و منظم, بيانگر اين حقيقت است كه اگر افراد مسلمان اراده بكنند مى توانند در تمام امور زندگى نظم و انضباط داشته و با بهره گرفتن از قابليت هاى نهان و آشكار خود, حلال مشكلات خود و ديگران باشند.
به عبارت ديگر هم اكنون كه جماعت مومن نمازگزار اراده كرده و به دلخواه و به صورت اختيارى همه با هم, در كنار هم براى احيإ شعائر اسلامى قدم پيش گذاشته و مصمم به انجام آن هستند, به همان نسبت خواهند توانست در ساير امور دينى پيش گام بوده و با بهره گيرى از نيروى ايمان و استعدادهاى موجود, قله هاى كمال را تسخير كنند. و هرگاه اين رفتارها به صورت مدام و مستمر صورت بگيرد (حضور در جماعت) از خلاقيتها و صفات خدا پسندانه افراد صالح بهره برده و متإثر شده, در نتيجه به اصلاح و خودسازى پرداخته و اين شكوفايى را به جامعه نيز سرايت خواهند داد. در علم روانشناسى اين مرحله از رفتار به رمز خويشتن يابى معروف است, مساجد و ساير مكانهاى نماز جماعت علاوه بر محل نيايش بودن, منابع اشاعه فرهنگ اسلامى و محل به نمايش گذاشتن قدرت و اقتدار امت اسلامى نيز مى باشد. و روزانه سه يا 5 بار افراد مومن در خدمت خالق خود بوده و براى جان نثارى و اطاعت از ساير اوامر مولا اعلان آمادگى مى كند و نفس اين عمل هشدارى است براى دشمنان اسلام, و گام نخستين براى حركت احيإ عدالت اجتماعى و ظلم ستيزى.
علاوه بر مطالب ذكر شده اجتماع مسلمين در نماز جماعت بسان دژ محكم و سنگر مقاومت و مقر فرماندهى و محل تصميم گيريهاى مهم سياسى, فرهنگى و اجتماعى مى باشد. و در برابر توطئه گران و بدخواهان دين, اعلام موضع كرده و آرامش نسبى آنها را به هم مى ريزد.
امام راحل(ره) در اين رابطه فرمودند: ((شما ملت براى اسلام قيام كرديد و براى اسلام اين همه زحمت كشيديد و داريد مى كشيد. مراكزى كه مراكز بسط حقيقت اسلام است,. .. فقه اسلام است و آن مساجد است, اينها را خالى نگذاريد اين يك توطئه است كه مى خواهند مسجدها را كم كم خالى كنند. مساجد بايد مركز تربيت صحيح باشد...))(5)
اكنون كه سخن از مسجد به ميان آمده اشاره اى هم به محراب مسجد داشته باشيم. همانطور كه در مقر فرماندهى, فرمانده ارشد در مكان مخصوص قرار مى گيرد و خط و رمز را مشخص مى نمايد و ديگران از او پيروى مى كنند, در مسجد نيز محراب مسجد از يك چنين جايگاهى برخوردار است و امام جماعت به عنوان مربى و رهبر در محل محراب به انجام اعمال عبادى نماز مشغول شده وساير نمازگزاران از وى پيروى كرده و دنباله رو وى مى باشند.
محراب مسجد همانطور كه از نامش پيداست محل جنگ با شيطان است. در اينجا لازم است به نكته اى ظريف اشاره كنيم و آن اينكه از نظر روانشناسى ممارست دائمى انسان با هر چيزى اثر پذيرى را به دنبال خواهد داشت و انسان را قرين خود خواهد كرد.
بنابراين مشاهده روزانه (محراب عبادت) با توجه به فلسفه وجودى محراب, به تدريج توجه افراد نمازگزار را از دشمن درون به دشمن بيرونى معطوف خواهد كرد.
به عبارت ديگر اكنون كه شيطان درونى به چشم مشاهده نمى شود شيطان بيرون كه همانا دشمنان دين اسلام هستند مظهر شيطانند. و قابل موضع گيرى, پس اولين گام, مبارزه با شيطان و ظلم ستيزى در نماز جماعت برداشته خواهد شد.
هرگاه اين احساس و طرز تفكر در جمع نمازگزاران به وجود بيايد, بدون آنكه در اين باره با يكديگر به گفتگو بپردازند همگان نسبت به دشمن خويش اظهار تنفر مى كنند و مانند هيزمى هستند كه مهياى روشن كردن است و اين احساس زمانى به اوج مى رسد كه خطيب جمعه يا جماعت, طى خطابه اى مردم را نسبت به دشمنان دين آگاه كرده و يا در آنها انگيزه هاى نفرت را بيدار كند. و لذا ديده مى شود غالب تظاهرات و اظهار تنفر, نسبت به دشمنان و توطئه گران بعد از نمازهاى جماعت و جمعه صورت مى گيرد.
در تاريخ فلسطين آمده است كه غالب راهپيمايى هاى مردمى به رهبرى روحانيت بعد از نمازهاى جماعت شكل مى گرفت و همراه با پيروزى بود.))
روانشناسان معقتدند هرگاه افرادى عصبانى باشند و در عين عصبانيت اگر با اسباب و ابزارى كه از عوامل تحريك كننده است روبرو شوند عصبانيت آنها شدت خواهد يافت. پس بنابراين نظريه حضور نمازگزاران متنفر از شيطان و مظاهر شيطانى در كنار محراب عبادت, انگيزه ظلم ستيزى را تقويت مى كند و فرهنگ ظلم ستيزى به دست فراموشى سپرده نمى شود. و بلكه همواره افراد مسلمان در حال آماده باش روحى وفيزيكى قرار مى گيرند و از دشمن خود غافل نمى باشند. چنانچه در شكل گيرى و تداوم انقلاب اسلامى ما اين تفكر و احساس نقش كليدى به همراه داشت.
در واقعه كربلا روز عاشورا امام حسين(ع) و انصار باوفايش بعد از انجام نماز ظهر, لباس شجاعت و شهامت بر تن كرده و بر عليه ظلم بنى اميه وارد ميدان نبرد شدند و دليرانه در ركاب امام, جام شهادت را نوشيدند.
سربازان دلير ايران زمين نيز غالبا بعد از نماز جمعه و جماعت عازم جبهه هاى نبرد مى شدند. و طبق آنچه كه راويان جنگ نقل مى كردند, حمله هاى بسيارى, بعد از نماز صورت مى گرفت. 
 

فرهنگ همكارى و تعاون


همكارى و تعاون كه از عوامل وحدت آفرين و استحكامبخش جامعه هستند غالبا در نماز جماعت بيش از ساير اجتماعات به چشم مى خورد. مراعات حقوق ديگران و يارى آنها, رسيدگى به مشكلات برادران دينى در نماز جماعت مطرح شده و به همت مردم كارهاى مفيد و مهم صورت مى گيرد.
به عنوان مثال در اجتماع جمعه و جماعت از مردم خواسته مى شود كه براى رفع خشك سالى در نماز استسقإ حاضر بشوند. و مردم با انگيزه ((تعاونوا على البر)) سه روز به خاطر همنوعان خود روزه گرفته و نماز مى خوانند. اينگونه اعمال نه تنها مشكلات مومنين را از سر راه برمى دارد, بلكه از عوامل پيوند اجتماع و مردم نيز هست, افراد نمازگزار با حضور خود در صفوف نماز به ((اعتصموا بحبل الله)) جامه عمل مى پوشانند.
امام صادق(ع) مى فرمايند: ((به هم بپيونديد و با هم نيكى كنيد و به هم مهربانى كنيد و برادران خوشرفتارى باشيد, چنانكه خداى عزوجل به شما فرموده)) از فرما(6)يشات امام استفاده مى شود كه تعاون و نيكى مهربانى به همراه داشته و موجب جلب ساير مومنين به جمع نمازگزاران مى گردد. امروز در جوامع غير مسلمان عامل اصلى از هم گسيختگى ملتها و دولتها عدم وجود عاطفه و تعاون و دلسوزيست.
رسول مكرم اسلام مى فرمايند: ((من اصبح لا يهتم بامور المسلمين فليس بمسلم;(7) هر كس صبح كند و اهتمامى به كار مسلمانان ندارد, پس مسلمان نيست.)) هرگاه مومنين در سه وعده حضور به امور برادران خود همت بگمارند ديگر تنش روانى در جامعه وجود نخواهد داشت. خداوند سبحان دعايى را قرين اجابت كرده كه در جمع مسلمين دعا شده باشد كه نوعى تعاون به شمار مى رود. 
 

فرهنگ ايثار و انفاق


از ديگر بركات نماز جماعت اشاعه فرهنگ ايثار و انفاق است, كه گاهى در حد اعلا و ممتاز مشاهده مى شود.
جمع نمازگزارانى كه در حال نماز از خداى مهربان هدايت و نعمت را مسئلت مى نمايند ((صراط الذين انعمت عليهم...)) به تبع اين درخواست خود نيز گامى در جهت نعمت بودن براى ساير برادران خود برمى دارد. اعلام نياز بعد از نماز و به دنبال آن اقدام عمل افراد, از شاخصه هاى فرهنگ جمع نمازگزار است زمانى كه آيات ((اهدنا الصراط)) خوانده مى شود همگان هدايت را براى همنوعان خود مى خواهند, در واقع با دعاى خود به ديگران احسان مى كنند. در برخى از آيات نماز و انفاق قرين هم آمده اند:
((والذين صبروا ابتغإ وجه ربهم واقاموا الصلاه وانفقوا مما رزقناهم))(8)
و هم در طلب رضاى خدا راه صبر پيش مى گيرند و نماز بپا مى دارند و از آنچه نصيبشان كرديم پنهان و آشكار انفاق مى كنند)) ((الذين يقيمون الصلاه ومما رزقناهم ينفقون اولـئك هم المومنون حقا لهم درجات عند ربهم ومغفره ورزق كريم))(9) و نماز را با حضور قلب بپا مى دارند و از هرچه روزى آنها كرديم (علم و جاه و مال) انفاق مى كنند. آنها براستى و حقيقت اهل ايمانند و نزد خدا مراتب بلند و آمرزش و روزى نيكو (علم و ادب) مخصوص آنهاست.
بطور طبيعى اطلاع رسانى در مورد نياز و مشكلات مردم محروم در حالت عادى امكان پذير نيست و در صورت اقدام به اطلاع رسانى تنها بخش كوچكى از جامعه مطلع مى شوند. اما حضور در جماعت اين كار را سهل و ساده و به صورت مطلوب امكان پذير مى نمايد. و اقشار مختلف مردم از هر گوشه و كنار شهر در اسرع وقت به نداى هل من ناصر برادران محروم خود لبيك مى گويند و اين رفتار و اعمال انسانى احساس عاطفى را رشد مى دهد. 
 

آثار اجتماعى

تعهد
ميان اديان و مكاتب, اسلام بيشترين توجه را براى مراعات و حقوق انسانها قائل شده و به عنوان حق الناس در جايگاه عدالت اجتماعى آن را مطرح كرده است. هنگام برپايى نماز جماعت مومنين ملزم به مراعات آداب و احكام نماز از جمله غصبى نبودن مكان نماز هستند, به اين معنا كه هرگاه مومن سجاده خود را قبل از سايرين در محل نماز گسترده باشد ديگران حق ندارند آن را برداشته و خود در آن محل به نماز بايستند. همين تعهد در وجود جمع نمازگزار ملكه شده و در ساير امور آنها نيز سرايت داده مى شود و ناخودآگاه تبديل به يك رفتار اجتماعى مى گردد.
تعهد به حضور مستمر و منظم در نماز جماعت نيز تمرينى است براى ساير تعهدات ملى و مذهبى, به بركت اين اخلاق پسنديده محيط كارى و زندگى از يك امنيت و آرامش مطلوب برخوردار مى شود و از سوى ديگر به تنش زدايى كمك چشم گيرى مى كند. احساس مسئوليت قطعا انسان را به تعهد وادار مى كند و سبب حل بسيارى از مشكلات اجتماعى مى گردد. به عنوان مثال در محيط كارى پاسخ به موقع به نياز ارباب رجوع, احساس عاطفى و صميمى آنها را به دنبال خواهد داشت, كه هرگاه اين نوع برخورد در همه محيطهاى كارى و زندگى اجرا شود, جامعه از يك امنيت نسبى برخوردار خواهد شد و اعتماد همگان را جلب خواهد كرد و مشاركت و همكارى را نيز به دنبال خواهد داشت. 
 

همدردى و...
با تجديد حضور در نماز جماعت پيوند عاطفى و معنوى نيز تجديد مى گردد. حضور معنوى كه عامل گسترش مشتركات معنوى مى باشد, جمع نمازگزار را به همسويى و همفكرى فرا مى خواند و اين احساس در آنها به وجود مىآيد كه بنىآدم اعضاى يكديگرند و بنابراين نبايد از درد و رنج هموطنان خود غافل بشوند. و همين احساس از قوه به فعل تبديل شده و افراد مومن را به سراغ دردمندان مى فرستد و با حضور فيزيكى و معنوى باعث تسكين آلام آنها مى گردد.
در جبهه عمل نيز اين رفتار به ساير مومنين انتقال داده مى شود و عزم همگان براى رفع گرفتاريها و احيإ آرامش روانى در جامعه فراهم مى گردد. همدردى و همدلى با مومنين در مكتب انسان ساز اسلام سرآغاز خردمندى است, بعد از ايمان به خدا, و در منابع روائى بدان توصيه شده است.
يكى از علل شاد كردن قلب مومن كه در روايات به آن توجه شده است اين است كه فرد مسلمان با انگيزه شاد كردن دل مسلمانى, با حضور سبز خود بار سنگين درد و رنج را از دوش برادر خود برگرفته و خود را با او شريك مى داند و عامل اميدوارى براى آنهاست و از سوى ديگر احساس همبستگى, مودت, همكارى بين اقشار مردم مسلمان زنده و با طراوت پابرجا مى ماند و آثار مطلوب آن در پرورش و تربيت نسل آينده متجلى مى گردد.
بى شك شكوه و عظمت همدردى در نمازهاى جماعت بيش از ساير اجتماعات خواهد بود و به علت حضور مستمر مردم بدين سان پايه هاى بهداشت روانى در جامعه متزلزل نخواهد شد و جامعه از ابتلا به بيمارى دردناك (بى تفاوتى) نجات پيدا خواهد كرد. به قول روانشناسان در اثر ممارست فكرى و عمل مردم در سه وعده نماز جماعت به درونى شدن اين افكار و رفتار منجر خواهد شد. و يك زندگى ايده آل را براى نسل امروز و آينده تدارك خواهد ديد. احساس همدردى و همفكرى زمانى پديدار مى گردد كه برادرى از درد و رنج برادرش مطلع شود و آن را درك كند.
اين احساس در اجتماع جماعت نمازگزار به راحتى قابل رويت و لمس مى باشد. كه مومنان در كنار هم قرار گرفته ضمن عبادت از حال يكديگر نيز باخبر مى شوند و با هم تشريك مساعى مى نمايند و در صورت عدم حضور دوستى, سراغ او را مى گيرند. و چه بسا در پى او به تكلف نيز مى افتند. اسلام همدردى با ساير بندگان را امرى ضرورى تلقى مى كند و آن را عامل ثبات و آرامش جامعه مى داند. زمانى كه سپاه معاويه به يكى از شهرهاى بلاد اسلامى حمله مى كردند و خلخال از پاى زن يهودى درآوردند, مولاى متقيان فرمودند: اگر مسلمانى از اين غصه بميرد جاى سرزنش نيست. همدردى و همدلى در پايدارى ارزش هاى اسلامى نقش خوبى را ايفا مى كنند و يك حالت عرفان در دلها به وجود مىآورد كه همگان را به سوى معنويت سوق مى دهد.
الكسيس كارل مى گويد: ((احساس عرفانى جنبش است كه از اعماق فطرت ما سرچشمه گرفته است و يك غريزه اصلى است, انسان همانطور كه به آب نياز دارد, به خدا [ ومعنويت] نيز محتاج است, اما آنچه كه اين احساس را پديد آورده يا بيزار كرده نقش اساسى را دارد.))(10)
امام صادق(ع) فرمودند: مومن برادر مومن است, چشم و راهنماى اوست به او خيانت نكند و به او ستم نكند و او را گول نزند و با او وعده خلاف نكند.(11)
در موردى ديگر امام چنين مى فرمايد: ((مومن برادر مومن است چون يك تنند و اگر يكى را دردى رسد, در ديگر پاره هاى تن دريافت مى شود, و روحشان از يك روح است و براستى روح مومن به روح خدا پيوسته تر است از پيوستن پرتو آفتاب بدان.))(12)
با توجه به توصيه هاى امام بر همه مومنان لازم است كه در هر حال از احوال يكديگر باخبر بشوند و تا عضوى از اعضإ پيكر اسلامى آرام نگيرد آنها نيز آرامش نداشته باشند. 
 

دوستى ها
از آنجا كه انسان موجود اجتماعى است در روابط اجتماعى ناگزير از انتخاب دوست مى باشد. مى توان گفت يكى از اركان (وحدت) معاشرتها و دوستى هاى صحيح و سالم در مكان هاى نمازجمعه و جماعت است كه در اثر آشنايى و ديدارهاى روزانه به شكل احسن انتخاب دوست ميسر مى باشد. و حتى ادامه دوستى اين گونه افراد مى تواند در روز قيامت هم به صورت شفاعت چهره بنماياند. ((اين گروه مى توانند در چارچوب اذن الهى درباره افراد خاصى كه روابط معنوى آنان با خدا برقرار بوده و پيوند روحى آنها با شفيعان الهى نگسسته باشد, درخواست آمرزش گناه وطلب مغفرت بنمايند. لازم به ذكر است شفاعت مخصوص افرادى است كه خداپسندانه وارد صحنه قيامت گردند و از گناهانى كه سلب شايستگى شفاعت را مى كنند برحذر باشند.))(13)
دوستانى كه در نماز جماعت انتخاب مى شوند براساس تولى و تبرى است و از اعتياد و قاچاق و... سر درنمىآورد, دوستانى كه با معيارهاى دينى برگزيده شده اند همواره موجب زينت و سرافرازى انسان بوده اند نمونه هاى بارز اين گونه دوستى ها را در دفاع مقدس به وضوح مشاهده كرده ايم كه چگونه تا پاى جان دوستان زخمى خود را از صحنه نبرد خارج مى كردند. و نكته مقابل اين نوع دوستى, دوستى افراد غير صالح و غير منفى است كه غالبا به هنگام گرفتارى نه تنها از دوست خود حمايت نمى كنند, بلكه او را لو مى دهند و يا تنها رها مى كنند!
قرآن مى فرمايد: ((ويوم يعض الظالم على يديه يقول يا ليتنى اتخذت مع الرسول سبيلا (14) يا ويلتى ليتنى لم اتخذ فلانا خليلا لقد اضلنى عن الذكر بعد اذ جإنى وكان الشيطان للانسان خ(15)ذولا))
به خاطر بياور روزى كه ظالم دست خويش را از شدت حسرت به دندان مى گزد و مى گويد: اى كاش من با رسول حق راه دوستى و اطاعت پيش مى گرفتم. اى واى بر من كاش فلان را دوست خود انتخاب نكرده بودم او مرا از ياد حق گمراه ساخت, بعد از آنكه آگاهى به سراغ من آمده بود و شيطان هميشه مخذول كننده انسان بوده است. بنابر فرموده مفسران, اين كار شايد به خاطر اين باشد كه اين گونه اشخاص هنگامى كه به گذشته خويش مى نگرند خود را مقصر مى دانند و تصميم بر انتقام از خويشتن مى گيرند و لذا پشت دست خود را گاز مى گيرند.
حضرت على(ع) مى فرمايند: ((همنشينى با دوست عاقل روح را زنده مى كند)).(16)
و نيز مى فرمايند: ((با دانشمندان و حكما مجالست و همنشينى كردن عقل ها را زندگى مى بخشد و نفوس را از بيماريهاى اخلاقى شفا مى بخشد.))(17)
در منابع روايى آمده است كه انسان با هر چيزى كه مونس شده و آن را دوست داشته باشد روز قيامت با همان محشور مى شود. 
 

نقش تربيتى
تربيت زمينه ساز شكوفايى و تقويت رفتارها و اخلاق و آداب صحيح براى زندگى بهتر است .
ساليان متمادى علماى تربيتى با تلاش خود سعى در پيدا كردن راه حلهاى مناسب براى تربيت بوده اند, اما على رغم زحمات انجام شده هنوز هم بشر نتوانسته است به يك تربيت ايدهآل دست يابد, يك فرد مسلمان براى تربيت به ابزار و لوازمى نياز دارد كه خمير مايه آن از منابع اسلامى دريافت مى شود مگر نه اين است كه ما معتقديم اصول اوليه تربيت توسط انبيإ الهى به دست بشر رسيده است بنابراين قبل از آنكه سراغ كتب و علوم جامعه شناسى, روان شناسى و تربيتى برويم بهتر است به منابع اسلامى و در رإس آنها به كتاب خدا رجوع كنيم. خداوند در كلام خود مى فرمايد: ((يا ايها الذين آمنوا لا ترفعوا اصواتكم فوق صوت النبى))(18) اى اهل ايمان (با رسول با ادب سخن بگوييد) فوق صوت پيامبر صدا بلند نكنيد كه اعمال نيكتان (در اثر بى ادبى) محو و باطل شود و شما فهم نكنيد.
در اين آيه شريفه اشاره به حفظ حرمت مربى شده كه متربى ملزم به رعايت آن مى باشد. به اين معنا كه هرگاه انسانهاى هدايت نيافته و تربيت نشده به ديده عظمت و بزرگ به مربى خود ننگرند. در سخنان تربيتى او راهكارهاى تربيتى پيدا نخواهند كرد. و از نظر عمل خداوند سبحان در آداب نماز سلسله مراتب را به اينگونه مشخص كرده است كه شخص نمازگزار ابتدا با تكبيره الاحرام وارد نماز مى شود و در ركعت دوم شهادت به رسالت پيامبر خدا مى دهد و در پايان نماز با درود به صالحان نماز را به پايان مى رساند.
نكته تربيتى اين جاست كه جمع نمازگزاران به جماعت, طبق يك تربيت اسلامى كه ريشه آن در خانواده ها بنا نهاده شده احترام به امام جماعت, افراد مسن و ساير افراد مومن را به فراخور حال و موقعيت معنوى و... رعايت مى كنند. امور تربيتى غالبا با روان سر و كار دارند تا با جسم و آنچه از تربيت در رابطه با جسم بكار گرفته مى شود اكتسابى است از اين رو حضور در جمع تربيت شده مى تواند راه سهل و آسان كسب آداب و اخلاق مقبول جامعه اسلامى را در اختيار جمع نمازگزار قرار مى دهد.
علماى تربيتى نيز به اين مطلب اذعان دارند كه اجراى مناسك دينى به منزله يادآورى و بازخوانى عقايد دينى است ((و تقيد و التزام به قواعد و قوانين اخلاقى, نوعى در قيد شدن است و انسانهاى خويشتن دار بهتر مى توانند اين قيد را بر خويشتن تحميل كنند. مناسك دين نوعى تمرين براى خويشتن دارى و تحمل قيود است و مى تواند مقاومت در برابر جاذبه هاى نفسانى را افزايش دهد و موانع زيست اخلاقى را كم كند. ))(19)
از ديگر نكات تربيتى نماز جماعت مى توان به وقت شناسى اشاره كرد. حاضر شدن منظم و مستمر بر سر نماز جماعت نوعى نظم در زندگى و ساير امور دينى آنها به وجود مى‌آورد به ويژه نظم در انجام فريضه نماز هر چند در غير نماز جماعت بكند.
خلاصه اينكه نماز جماعت مكان مقدسى است براى عروج به درجات عالى انسانى و رشته اى است براى پيوند دلها و تفكرها در جهت استحكام اتحاد و همبستگى و منبعى است براى تقسيم مهربانى ها و صفا و صميميت ها. 
 

پى نوشت ها:
1 . طه / 14.
2 . پرستش آگاهانه, ص158.
3 . همان, ص159.
4 . توبه/ 18.
5 . نماز و زندگى, هشتمين اجلاس سراسرى نماز (مقالات) ص112.
6 . اصول كافى, ج3, ص269.
7 . همان, ص251.
8 . رعد / 22.
9 . انفال/ 4 ـ 3.
10 . نماز و زندگى, ص124.
11 . اصول كافى, ج3, ص255.
12 . همان.
13 . تفسير نمونه, ذيل آيه شفاعت.
14 . فرقان / 28 ـ 27.
15 . همان.
16 . مرواريد غلطان (سخنان ائمه((ع))) ص64.
17 . همان.
18 . حجرات / 2.
19 . تربيت اسلامى, ويژه تربيت اخلاق, ص101.





BY امید عظیمی_OMID AZIMI

توضیح المسائل آیت الله بهجت

غسل ميّت

مسأله 147 :

واجب است ميّت را سه غسل بدهند:

1 - اول : غسل با آبى كه به سدر مخلوط باشد

2 - دوم : غسل با آبى كه به كافور مخلوط باشد

3 - سوم : غسل با آب خالص

مسأله 148 :

غسل بچه مسلمان اگر چه از زنا باشد، بنابراحتياط، واجب است . و غسل ، كفن ، دفن كافر و اولاد او، جايز نيست . و كسى كه از بچگى ديوانه بوده و به حال ديوانگى بالغ شده ، چنانچه پدر و مادر او يا يكى از آنان مسلمان باشند، بايد او را غسل داد و اگر هيچ كدام از آنان مسلمان نباشند، غسل دادن او جايز نيست .

مسأله 149 :

بچه سقط شده را، اگر چهار ماه يا بيشتر دارد، بايد بنابراحتياط واجب غسل بدهند و اگر چهار ماه ندارد، بايد در پارچه اى بپيچند و بدون غسل دفن كنند.

مسأله 150 :

اگر ميّت و كسى كه او را غسل مى دهد هر دو مرد يا هر دو زن باشند جايز است كه غير از عورت ، جاهاى ديگر ميّت برهنه باشد.

مسأله 151 :

نگاه كردن به عورت ميّت حرام است ، و كسى كه او را غسل مى دهد اگر نگاه كند معصيت كرده ، ولى غسل باطل نمى شود.

مسأله 152 :

كسى را كه در حال حيض يا در حال جنابت مرده ، لازم نيست غسل حيض يا غسل جنابت بدهند، بلكه همان غسل ميّت براى او كافى است ولى بنابراحتياط موقع غسل دادن نيّت غسل جنابت و يا حيض را نيز بنمايند.

غسل مس ميّت

مسأله 153 :

اگر كسى بدن انسان مرده اى را كه سرد شده و غسل اش نداده اند، مس كند، يعنى جايى از بدن خود را به آن برساند، بايد غسل مس ميّت كند.

غسلهاى مستحب

مسأله 154 :

غسل ها، در شرع مقدس اسلام بسيار است كه از آن جمله است :

1 - غسل جمعه

2 - غسل شب اول ماه رمضان و تمام شبهاى فرد مثل سوم و پنجم و هفتم ، ولى از شب بيست و يكم به بعد مستحب است همه شب غسل كند

3 - غسل روز عيد فطر و عيد قربان

4 - غسل شب عيد فطر

5 - غسل روز هشتم و نهم ذى الحجه

6 - غسل روز اول ، پانزده ، بيست و هفتم و آخر ماه رجب

7 - غسل روز عيد غدير

8 - غسل روز بيست و چهارم ذى الحجه

9 - غسل روز عيد نوروز، پانزدهم شعبان و هفدهم ربيع الاول

10 - غسل كسى كه در موقع گرفتن خورشيد و ماه ، نماز آيات را عمداً نخوانده در صورتى كه تمام ماه و خورشيد گرفته باشد

11 - غسل كسى كه براى تماشاى دار آويخته ، رفته و آن را ديده باشد

12 - غسل براى احرام و طواف و وقوف به عرفات و مشعر و براى قربانى كردن و سر تراشيدن در منى و براى توبه از معاصى اگر چه گناه صغيره باشد، و براى طلب حاجت و استخاره يعنى طلب خير از خداوند.

تيمّم

مسأله 155 :

در هفت مورد، به جاى وضو و غسل بايد تيمّم كرد:

1 - پيدا نكردن آب

2 - مشقّت بيش از حدّ

3 - ترس از ضرر

4 - نياز به آب براى حفظ جان

5 - نياز به آب براى تطهير

6 - نداشتن آب مباح

7 - نداشتن وقت براى وضو يا غسل

چيزهايى كه تيمم بر آنها صحيح است

مسأله 156 :

تيمم به خاك ، ريگ ، كلوخ و سنگ ، اگر پاك باشند، صحيح است .

به آجر و كوزه قبل از پخته شدن نيز صحيح است . تيمم بر سنگ گچ و سنگ و سنگ آهك قبل از پخته شدن ، صحيح است .

دستور تيمم

مسأله 157 :

در تيمم ، چهار چيز واجب است :

اول :نيّت

دوم : زدن تمام كف دو دست ، با هم ، بر چيزى كه تيمم به آن صحيح است و بنابر احتياط واجب ، همراه با ضربه باشد و گذاشتن دو دست بر زمين كافى نيست

سوم : كشيدن كف هر دو دست به تمام پيشانى و دو طرف آن ، از جايى كه موى سر مى رويد تا ابروها و بالاى بينى و بنابراحتياط واجب بايد دستها روى ابروها هم كشيده شود

چهارم : كشيدن كف دست چپ به تمام پشت دست راست و بعد از آن كشيدن كف دست راست به تمام پشت دست چپ .

احكام تيمم

مسأله 158 :

تيمم بدل از غسل و بدل از وضو، با هم فرقى ندارند، ولى احتياط مستحب است در تيمم بدل از غسل ، بلكه در هر تيممى ، بعد از مسح پيشانى ، يك بار ديگر كف دستها را به زمين بزند و پشت دستها را به همين صورتى كه گفته شد، با كف دست ديگر مسح كند.

مسأله 159 :

پيشانى و پشت دستها را بايد از بالا به پايين مسح كند و كارهاى آن را بايد پشت سر هم بجا آورد.

مسأله 160 :

انسان بايد براى تيمم ، انگشتر را از دست بيرون آورد و اگر در پيشانى يا پشت دستها يا در كف دستها، مانعى باشد، مثلاً چيزى به آنها چسبيده باشد، بايد بر طرف كند.

نماز

نماز، مهم ترين اعمال دينى است كه اگر قبول درگاه خداوند عالم شود، عبادتهاى ديگر هم قبول مى شود و اگر پذيرفته نشود، اعمال ديگر هم قبول نمى شود. همان طور كه اگر انسان ، در هر شبانه روز، پنج نوبت در نهر آبى شست و شو كند، چرك در بدنش نمى ماند، نمازهاى پنجگانه هم ، انسان را از گناهان پاك مى كند.

سزاوار است كه انسان نماز را در اوّل وقت بخواند و كسى كه نماز را سبك شمارد، مانند كسى است كه نماز نمى خواند.

پيغمبر اكرم (ص) فرمودند: ((كسى كه به نماز اهميت ندهد و آن را سبك شمارد، سزاوار عذاب آخرت است )).

در حال نماز، به ياد خدا و با خضوع و خشوع و وقار باشد و متوجه باشد كه با چه كسى سخن مى گويد و خود را در مقابل عظمت و بزرگى خداوند عالم ، بسيار پست و ناچيز ببيند. و اگر انسان در موقع نماز، كاملاً به اين مطلب توجه كند، از خود بى خبر مى شود، چنانكه در حال نماز تير را از پاى مبارك امير المؤ منين عليه السّلام بيرون كشيدند و آن حضرت متوجه نشدند.

و نيز نماز گزار بايد توبه و استغفار كند و گناهانى كه مانع قبول شدن نماز است ، مانند حسد، كبر، غيبت ، خوردن حرام ، آشاميدن مسكرات ، ندادن خمس و زكات ، بلكه هر معصيتى را ترك كند. نيز سزاوار است كه نماز گزار، كارهايى كه ثواب نماز را كم مى كند، بجا نياورد، مثلاً در حال خواب آلودگى و خوددارى از بول ، به نماز نايستد و در موقع نماز، به آسمان نگاه نكند.

و نيز كارهايى كه ثواب را زياد مى كند، بجا آورد، مثلاً انگشترى عقيق به دست كند و لباس پاكيزه بپوشد و شانه و مسواك كند و خود را خوشبو نمايد.

نمازهاى واجب

مسأله 161 :

نمازهاى واجب به شرح ذيل است :

1 - نماز يوميّه (شبانه روز) و آنچه ملحق به آن است مانند نماز جمعه ، نماز احتياط، نماز قضا و نمازى كه نماز گزار دوباره آن را اعاده مى كند

2 - نماز آيات كه به سبب آمدن حوادثى چون : زلزله ، خسوف ، كسوف و مانند اينها واجب مى شود

3 - نماز ميّت

4 - نماز طواف واجب خانه كعبه

5 - نماز قضاى والدين بر پسر بزرگ

6 - نمازى كه به سبب اجير شدن و نذر و قسم و عهد واجب مى شود.

نمازهاى يوميّه

مسأله 162 :

پنج نماز در روز واجب است :

1 - نماز ظهر (چهار ركعت )

2 - نماز عصر (چهار ركعت )

3 - نماز مغرب (سه ركعت )

4 - نماز عشا (چهار ركعت )

5 - نماز صبح (دو ركعت )

مسأله 163 :

نماز گزار براى بجا آوردن نماز صحيح ، چند شرط را بايد قبل از نماز رعايت كند:

اوّل : طهارت

دوم : وقت هر نماز

سوم : قبله

چهارم : پوشش در حال نماز و شرايط آن

پنجم : مكان نماز

وقت نمازهاى يوميّه

وقت نماز ظهر و عصر

مسأله 164 :

نماز ظهر و عصر، هر كدام وقت مخصوص و مشتركى دارند.

وقت مخصوص نماز ظهر از اول ظهر است تا وقتى كه از ظهر به اندازه خواندن نماز ظهر نگذرد. و اگر كسى ، اشتباهاً عصر را در اين وقت بخواند، نمازش باطل است .

وقت مخصوص نماز عصر هنگامى است كه به اندازه خواندن نماز عصر، به مغرب ، وقت ماند باشد.

مابين اين دو وقتِ مخصوص ،وقت مشترك نماز ظهر و عصر است .

وقت نماز مغرب و عشا

مسأله 165 :

نماز مغرب و عشا، هر كدام وقت مخصوص و مشترك دارند.

وقت مخصوص نماز مغرب

از اول مغرب است تا وقتى كه از مغرب به اندازه خواندن سه ركعت نماز بگذرد.

وقت مخصوص نماز عشا

براى شخص مختار، موقعى است كه به اندازه خواندن نماز عشا به نصف شب مانده باشد.

بين وقت مخصوص نماز مغرب و عشا، وقت مشترك نماز مغرب و عشا است .

وقت نماز صبح

مسأله 166 :

نزديك اذان صبح ، از طرف مشرق ، نور سفيدى رو به بالا حركت مى كند كه آن را ((فجر اول )) گويند، موقعى كه آن سفيدى پهن شد، ((فجر دوم )) و اول وقت نماز صبح است .

و آخر وقت نماز صبح ، موقعى است كه آفتاب مى خواهد بيرون آيد.

احكام اوقات نماز

مسأله 167 :

كسى كه فقط به اندازه خواندن يك ركعت نماز وقت دارد، بايد نماز را به نيّت ادا بخواند.

مسأله 168 :

مستحب است انسان نماز را در اول وقت آن بخواند و راجع به آن خيلى سفارش شده است . و هر چه به اول وقت نزديك تر باشد، بهتر است .

ترتيب نماز

مسأله 169 :

انسان بايد نماز عصر را بعد از نماز ظهر و نماز عشا را بعد از نماز مغرب بخواند و اگر عمداً نماز عصر را پيش از نماز ظهر و نماز عشا را پيش از نماز مغرب بخواند، باطل است .

نمازهاى مستحب

مسأله 170 :

نمازهاى مستحبى زياد است و آنها را ((نافله )) گويند.

در بين نمازهاى مستحبى ، به خواندن نافله هاى شبانه روزى بيشتر سفارش شده است .

نافله هاى شبانه روزى ، در غير روز جمعه ، سى چهار ركعت است :

1 - ظهر، هشت ركعت ، قبل از نماز ظهر

2 - عصر، هشت ركعت ، قبل از نماز عصر

3 - مغرب ، چهار ركعت ، بعد از نماز مغرب

4 - عشا، دو ركعت نشسته ، بعد از نماز عشا

5 - صبح ، دو ركعت ، قبل از نماز صبح

6 - شب ، يازده ركعت .

نماز شب

در اهميت و فضيلت نماز شب روايات بسيارى وارد شده است ، از جمله : پيامبراكرم صلّى اللّه عليه و آله به على عليه السّلام فرمودند: بر تو باد نماز شب !

آن حضرت در جايى مى فرمايند: آنقدر جبرئيل مرا سفارش به نماز شب كرد كه گويا نيكويان امتم شب نمى خوابند. دو ركعت نماز در شب را بر همه دنيا ترجيح مى دهم .

امام على عليه السّلام رمودند: نماز شب ، بدن را سالم مى كند.

امام صادق عليه السّلام مى فرمايند: نماز شب ، سبب بخشش گناهان مى شود.

نماز شب ، صورت را نورانى مى كند.

نماز شب ، روزى را زياد مى كند.

روش خواندن نافله شب

مسأله 171 :

نافله شب ، يازده ركعت است به شرح زير:

هشت ركعت به نيّت نافله شب ( چهار نماز دو ركعتى )

دو ركعت به نيت نماز شفع

يك ركعت به نيت نماز وتر.

وقت خواندن آن ، بعد از نصف شب است و هر چه به صبح نزديكتر باشد، بهتر است .

نماز شفع هم مثل نماز صبح است .

نماز وتر، به اين طريق خوانده مى شود:

پس از نيّت ، حمد و سه مرتبه سوره توحيد و يك مرتبه سوره فلق و يك مرتبه سوره ناس خوانده مى شود و بعد از آن ، هر دو دست را مقابل صورت گرفته مشغول خواندن قنوت مى شود و بعد از قنوت ، دست چپ را فقط به حال قنوت نگه داشته و با دست راست تسبيح را گرفته و در حقّ چهل مؤ من دعا مى كند، مثلاً بدين طريق :اللّهمَّ اغْفِرْ لِرُوح الله الخمينى و ... آنگاه هفتاد مرتبه بگويد: اَسْتغِفرُ اللهَ رَبّى و اَتُوبُ اليه و بعد سيصد مرتبه بگويد: اَلْعَفْوَ اَلْعفْوَ و سپس هفت مرتبه بگويد: هذا مَقامُ العائذُ بِكَ مِنَ النّ ار و بعد بگويد:ربّ اغْفِرْ لى و ارْحَمْنى و تُبْ عَلىَّ اِنَّكَ انتَ التّوّ ابُ الرّحيم .

نماز غفيله

مسأله 172 :

نماز غفيله يكى از نمازهاى مستحبى است كه بين نماز مغرب و عشا خوانده مى شود.

مسأله 173 :

نماز غفيله دو ركعت است ، در ركعت اول بعد از حمد به جاى سوره بايد يا بهتر است اين آيه خوانده شود:

وَ ذَالنّونِ اِذْ ذَهَبَ مُغا ضِباً فَظَنَّ اَنْ لَنْ نَقدِرَ عَلَيهِ فنادى فى الظُّلُماتِ اَنْ لا اِله اِلاّ اَنت سُبْحا نكَ اِنّى كُنْتُ مِنَ الظّ المينَ فَاسْتَجَبْنا لهُ وَ نَجَّيْنا هُ مِنَ الْغَمِّ وَ كذلِكَ نُنْجِى المُؤْمنين .

در ركعت دوم بعد از حمد به جاى سوره اين آيه قرائت شود:

و عِنْدَهُ مفا تِحُ الْغيبِ لا يَعْلَمُها اِلاّ هُو وَ يَعْلَمُ ما فَى الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ و ما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ اِلاّ يَعْلَمُها وَ لا حَبَّةٍ فى ظُلُما تِ الْاَرْضِ و لا رَطْبٍ و لا يا بسٍ اِلاّ فى كتا بٍ مُبينٍ

در قنوت اين دعا خوانده شود:

اَللّهُمَّ اِنّى اَسْاَلُكَ بِمَفا تِح الغَيْبِ الّتى اِلاّ اَنْتَ اَنْ تُصَلِّى على محمَّدٍ و اَنْ تَفْعلَ بى ...

سپس حاجتهاى خود را ذكر كرده و بعد بخواند:

اَللّهُمَّ اَنْت وَلىُّ نِعْمَتى وَالْقا درُ على طَلَبَتى تَعْلَمُ حا جَتى فَاَسْاءلُكَ بِحَقِّ محمّدٍ وَسخنان کوتاه فلسفی و ارزشمند"نیچه"امید عظیمی,

BY امید عظیمی_OMID AZIMI

چهل حدیث درمورد آخر زمان
1-
امیر مومنان(ع): مرد را برای پوشیده نگه داشتن همسرش سرزنش می کنند.
2-
امیر مومنان(ع) : او [حضرت قائم «عج»] هنگامی ظاهر می شود که حقیقتها کم اجر و دنباله روها از نابخردان پیروی کنند.
3-
امیر مومنان(ع): عربها دچار اختلاف شوند اشتیاق به ظهور افزون شود.
4-
امیر مومنان(ع): عفاف و خویشتن داری از جامعه رخت بربندد و … و شیطان بر همگان چیره شود.
5-
امیر مومنان(ع): زنها فرمانروایی کنند، حوادث جانکاه و کمرشکنی روی می دهد.
6-
امیر مومنان(ع): هنگامی که مرد ها با مردها در می آمیزند و زنها با یکدیگر.
7-
امیر مومنان(ع): عراق را فتح کنند و هر نوع اختلافی را با خونریزی پاسخ دهند.
8-
پیامبر(ص): برای مردم روزگاری میرسد که تنها همّ وغمّشان شکم آنها و شرف آنها تجمّلات زندگی و قبلهء آنها زنهایشان می گردد.
9-
پیامبر(ص): دین و آئین آنها درهم ودینارشان می باشد، آنها بدترین خلایق هستند برای آنها نزد خدا ارج و مقامی نیست.
10-
پیامبر(ص): هنگامی که روابط نامشروع شیوع پیدا می کند زلزله زیاد می شود.

11-پیامبر(ص): هنگامی که برای کارهای ناشایست تعاون وهمکاری کنند و در احکام دین از یکدیگر دوری کنند.
12-
پیامبر(ص): انسان به پدر ومادرش جفا می کند ولی با دوستانش از راه وفا وصفا وار د می شود.
13-
پیامبر(ص): هنگامی که تکبّر و خودپرستی در اعماق دلها نفوذ کرد آنطور که سمها در بدنها نفوذ میکند.
14-
پیامبر(ص): گناهان علنی شوند و محرّمات الهی سبک شمرده شوند.
 15-
پیـامبر(ص): زمـانی می آید که مـردم گـرگ درنده می شونـد، هر کس گرگ نباشد او را میخورند.

16-
پیامبر(ص): مردم به انجام منکرات تظاهر می کنند … و اموال فراوان برای غنا و موسیقی خرج می شود.
17- 
امیر مومنان(ع): کسی که امر به معروف کند، خوار شود و کسی که مرتکب گناه شود، مورد ستایش قرار گیرد.
 18-
امیر مومنان(ع): هنگامی که نیازها وگرفتاریها فراوان شود مردم همدیگر را نشناسند
 19-
امیر مومنان(ع): انسان برای استمداد به نزد برادرش برود، او را در قیافه ای دیگر غیر آنچه بود می بیند.
20-
امیر مومنان(ع): شکافنده ها بشکافند و پیش بتازند ،تیز پروازان حمله کنند.

 21-
پیامبر(ص): هنگامی که امت من نماز را ضایع کنند و از شهوات پیروی کنند.
22-
امیر مومنان(ع): پشتها سنگین شود و حوادث پیاپی واقع شود.
23-
پیامبر(ص): مرد ها خود را شبیه زنها و زنها خود را شبیه مرد ها می کنند.
24-
پیامبر(ص): هنگامی که زنها جامه مردان را بپوشند و پوشش حیاء از آنها گرفته شود.
25- 
پیامبر(ص): سپس زمانی می آید که قاریان قرآن را می خوانند ولی از حلقومشان تجاوز نمیکند (عمل نمی شود…).


26- پیامبر(ص): قرآن را طبق خواسته های خود توجیه می کنند و آئین خدا را آراء خود تفسیر و تحلیل می کنند.
27-
پیامبر(ص): ثروتمندان امت برای سیاحت به مکه می روند ومتوسطین آنها برای تجارتو فقرا برای ریاء و تظاهر (افراد خالص کم اند).
28-
پیامبر(ص): قرآن با نی و لحن غنا خوانده می شود، بدون آینکه به هنگام تلاوت با خوف وخشیت از پروردگار همراه باشد.
29-
پیامبر(ص): پس می بینی که گوش دادن به قرآن برای مردم بسیار سنگین است و گوش دادن به صداهای باطل آسسان و فرح بخش شده است.
30-
امیر مومنان(ع): آلات لهو و لعب در رهگذر مردم آشکارا به کار گرفته می شود، مردم عبور می کنند و کسی جرئت نمی کند از آن جلوگیری کند.

31-
پیامبر(ص): (در آخر الزمان یعنی نزدیکی ظهور) زمین لرزه بسیار می شود.
32-
پیامبر(ص): انتظارمیرودکه حتی یک قفیزگندم ویک درهم پول به مردم عراق نرسد.
33-
امام صادق(ع): رودخانه ها خشک می شود و قحطی و گرانی پیش می آید.
34-
پیامبر(ص): سه پرچم در یک سال و یک ماه و یک روزخروج می کنند(۱ـ سفیانی ۲ـ خراسانی ۳ـ یمانی (
35-
امام صادق(ع): مردی از اولاد عمویم زید در یمن خروج می کند.
36-
پیامبر(ص): یمانی ازشیعیان امیرمومنان (ع) است خروج یمانی و سفیانی مانند دو اسب مسابقه همزمان به دنبال ییکدیگر است.
37-
امام صادق(ع): در آن میان پرچم های هدایت از خراسان بیرون آمده با شتابی هر چه تمام تر منازل را طی کرده و پیش می تازند و تعدادی از یاران قائم (عج) در میان آنها خواهند بود.
38-
امام صادق(ع): هنگامی که پرچم های سیاه از خراسان به راه افتاد به سویش بشتابید ولو با سینه خیز رفتن از روی برفها باشد.
39-
امام صادق(ع): آگاه باشید که آنها (سپاه خراسانی) یاران حضرت مهدی (عج) هستند و زمینه ی سلطنت جهانی او را  فراهم میسازند.
40- 
پیامبر(ص): اگر سفیانی را ببینی او را پلید ترین مردم می یابی. 


رسول خدا (ص) :
1.وقتی آخرالزمان فرا می رسد مرگ نیکان امت مرا گلچین می کند چنانکه شما خرماهای خوب را از طبق انتخاب می کنید.
(نهج الفصاحه ، حدیث 189)

 

2.فرصت را برای اعمال نیک بیش از آنکه فتنه هایی مانند پاره های شب تاریک پدید آید غنیمت شمارید در آن هنگام انسان صبح مومن است و شب کافر می شود شب کافر است و روز مومن می شود و دین خود را به عرض ناچیز دنیا می فروشد. (نهج الفصاحه ، حدیث 1075)
3.روزگاری به مردم رخ نماید که مرد میان بی عرضگی و نادرستی مخیر شود هر که در آن روزگار باشد باید بی عرضگی را بر نادرستی ترجیح دهد. (نهج الفصاحه ، حدیث 1752.
4.فرصت را برای اعمال نیک بیش از آنکه شش چیز رخ دهد غنیمت شمارید , فرمانداری سفیهان و کثرت شرط در کار معامله و فروش منصب ها و کوچک شمردن خونریزی و بریدن با خویشاوندان و تازه رسیدگانی که قرآن را به آواز خوانند و یکی را به امامت وادارند که برای آنها تغنی کند اگر چه دانش او کمتر باشد. (نهج الفصاحه ، حدیث 1074)
5.فتنه هایی خواهد بود که در اثنای آن مرد به صبح مومن باشد و به شب کافر شود , مگر آنکه خدایش به علم زنده دارد.
(نهج الفصاحه ، حدیث 1734)
6.پیش از رستاخیز دروغگویان پدیدار می شوند از آنها حذر کنید. (نهج الفصاحه ، حدیث 844)
7.بر امت من زمانی بیاید که فقیران فراوان شوند و فقیهان کم شوند و علم بر گرفته شود و آشوب فزونی گیرد , آنگاه پس از آن زمانی بیاید که مردانی از امت من قرآن خوانند که از گلویشان بالاتر نرود , آنگاه از پس از آن زمانی بیاید که مشرک به خدا با مومن مجادله کند و سخنانی نظیر او گوید. (نهج الفصاحه ، حدیث 1755)
8.دستاویزهای اسلام یکایک شکسته می شود و چون دستاویزی شکسته شد مردم به دستاویز بعدی چنگ می زنند , نخستین دستاویزی که شکسته می شود حکومت حق است و آخر آن نماز است. (نهج الفصاحه ، حدیث 2222)
9.روزگاری به مردم رسد که مرد اهمیت ندهد که مال چگونه به دست آرد ؛ از حلال یا حرام. (نهج الفصاحه ، حدیث 2364)
10.روزگاری به مردم رسد که یکی نماند مگر آنکه ربا خورد و اگر نخورد غبار آن بوی رسد. (نهج الفصاحه ، حدیث 2365)
11.زمانی به مردم رسد که راست گو را تکذیب کنند و دروغگو را تصدیق کنند و امین را خائن شمارند و خائن را مومن پندارند و مرد بی آنکه شهادت از او خواهند شهادت دهد و بی آنکه قسم از او خواهند قسم خورد و خوشبخترین مردم فرومایه پسر فرومایه باشد که به خدا و پیغمبرش ایمان ندارد. (نهج الفصاحه ، حدیث ی‌کنیم یا حتی)
12.دو مستی شما را خواهد گرفت مستی عیش دوستی و علاقه به نادانی در آن هنگام امر به معروف و نهی از منکر نکنند.
(نهج الفصاحه ، حدیث 2032)
13.اگر از آنچه من می دانستم بدانستید بسیار می گرستید و کمتر خنده می کردید , نفاق اشکار شود و امانت برخیزد و رحمت بر چیده شود و امین را متهم کنند و خیانت گر را امین شمارند و فتنه ها چون شب تاریک شما را فرا گیرد. (نهج الفصاحه ، حدیث 2323)
14.روزگاری به مردم بیاید که هر که خواهد دین خود را نگه دارد چنان باشد که آتش به دست گرفته باشد. (نهج الفصاحه ، حدیث 3205)
15.روزگاری به مردم بیاید که مومن از بزش خوارتر باشد. (نهج الفصاحه ، حدیث 3206)
16.از علائم رستاخیز آنستکه دانش از میان برخیزد و جهالت آشکار شود و زنا رواج گیرد و شراب نوشند , مردان برونند و زنان بمانند تا حدیکه پنجاه زن یک سر پرست داشته باشند. (نهج الفصاحه ، حدیث 908)

ی‌گیرند.


احادیثی بیشمار از پیغمبر دراین باره از شیعه واهل سنت نقل شده که در اینجا به انها اشاره میکنیم :
زمانی بر مردم بیاید که چهره هایشان چهره های آدمیان ولی دلهایشان دلهای شیاطین باشند ، بسان گرگان درنده خونریز بوند ،از منکرات اجتناب نکنند، پیوسته به کارهای ناپسند خویش ادامه دهند ، اگر در جمع آنها باشی به تو دروغ گویند و اگر خبری برایشان باز گویی تو را دروغگویی شناسند و چون از آنها غایب باشی غیبتت کنند .
سنت در نزد آنان بدعت و بدعت در نزد آنان سنت باشد ، شخصیتهای وزین به نزد آنها حیله گر بود و اشخاص حیله گر به نزد با شخصیت و وزین خوانده شود .
مومن در نزد آنان حقیر و بی مقدار بود و فاسق به پیش آنها محترم و راجمند باشد ، کودکانشان پلید و گستاخ و بی ادب و زنانشان بی باک و بی شرم بوند ، پناه بردن به آنها خواری و اعتماد به آنان ذلت و در خواست چیزی از آنها نمودن جامه درویشی به تن کردن و مایه بیچارگی و ننگ است .
در آن هنگام خداوند ، آنان را از باران به هنگام محروم سازد و در وقت نا مناسب بر آنها ببارد .
بدانشان را بر آنان مسلط کند ، که آنان را به انواع عذاب معذب دارند ، که آنان فرزندانشان را از دم تیغ بگذرانند و زنانشان را زنده بدارند ، نیکانشان دعا کنند ولی اجابت نشود.
در جایی دیگر رسول خدا فرمود : زمانی بر مردم بیاید که شکمهاشان خدایان آنها ، و زنانشان قبله گاهشان (که تمام توجهشان به زنانشان بوند) و پولشان دینشان بود(که در حد پرستش آن را دوست دارند) و کالای دنیوی مایه شرف و اعتبار و ارزش خویش دانند .
از ایمان جز نامی و از اسلام جز آثاری و از قرآن جز درس نماند. مسجدهایشان فقط از حیث ساختمان آباد باشد ، ولی دلهایشان از جهت هدایت خراب بود .
علمای آنها بدترین خلق خدا بر روی زمین بوند ، در آن روز است که خداوند ، آنها را به چهار بلا مبتلا سازد ، تجاوز به نامسوشان و هتک حرمت از ناحیه زورمندان ، و خشکسالی ، و ظلم و ستم از جانب زمامداران و قاضیان . اصحاب از سخنان آن حضرت سخت به شگفت آمدند و گفتند : یا رسول الله ! مگر آنها بت پرست بوند ؟ فرمود : آری هر درهمی به نزد آنها بتی است که در حد پرستش به آن تعلق خاطر دارند .
و در جایی دیگر میگوید : روزگاری بیاید که مردم آنچنان از علما بگریزند که گوسفند از گرگ گریزد ، در آن هنگام خداوند آنها را به سه بلا دچار سازد : نخست آنکه برکت از مالشان بگیرد ، سلطانی ستمگر بر آنها مسلط سازد و سوم انکه بی ایمان از دنیا بروند .
و در جایی دیگر میگوید : زمانی بر مردم بیاید که آنکس دین خویش را به سختی حفظ کند به کس ماند که آتش در دست خود نگه دارد.(بحارالانوار جلد 22ص453)و کنزالاعمال حدیث
و در جایی دیگر میگوید : زمانی برسد که از قرآن جز رسم خطی و از اسلام جز نامی نماند ، که گروهی به دین نام خدا در جهان خوانده شوند در حالی که همین گروه از هرکسی از اسلام دورتر بوند مسجدهاشان از حیث ساختمان آباد ولی از نظر اینکه مرکز هدایت باشد خراب ، فقیهاشان بدترین خلق زمین بوند که از آنها فتنه بر میخیزد . و به خودشان برگردد.
قرآن و اهل آن در اقلیت باشند و انها در میان مردم باشند و در عین در میان آنها نباشند ، با مردم باشند ولی براستی با مردم نباشند ، زیرا هدایت با ضلالت همراست گرچه در کنار یکدیگر باشند .(بحارالانوار جلد52ص190)
و نیز در جایی فرمود : زمانی بر مردم بیاید که زمامدارانشان به شیوه جباران و ستمگران عمل کنند و علمایشان طمکار و کم پرهیز ، و بازرگانانشان رباخوار و فریبکار ، و زنانشان خود را برای نامحرامان بیارایند در آن هنگام اشراشان بر آنها چیره گردند و هر چه دعا کنند به اجابت نرسد .
زمانی بر مردم بیاید که اخلاق انسانی از آنان رخت بربندد چنانکه اگر نام یکی را بشنوی به از آن بود که آن را ببینی و یا اگر اورا ببینی به از آنست که او را بیازمایی و چون اورا بیازمایی حالاتی زشت و ناروا در او مشاهده کنی . دینشان پول و قبله گاهشان زنانشان بود ، برای رسیدن به گرده نانی کرنش کنند نه خود را در پناه اسلام دانند و نه به کیش نصرانی زندگی کنند .
مردمان به پراکندگی مصمم باشند و از هماهنگی و اتفاق نظر و اتحاد بدور بوند . آنچنان به قوانین اسلامی بی اعتنا بوند که گویی آنان خود پیشوای قرآن بوند نه قرآن پیشوای آنها ، از حق جز نامی بنزد آنها نمانده باشد و از قرآن جز خط و ورقی نشناسند ، بسا یکی در درس قرآن و تفسیر وارد شود ، هنوز جا خوش نکرده از دین خارج شود . و چون در آخرالزمان دینتان دستخوش افکار گوناگون شود و کمتر کسی بود که دینش را حفظ کند.بحار ج 77ص369
و فرمود : زمانی بر مردم بیاید که هیچ دیندار دینش برایش سالم نماند جز اینکه از قله کوهی بگریزد یا از سوراخی به سوراخ دیگر پناه برد چون روباه که با بچه هایش چنین کند ، و این آخرالزمان باشد ، هنگامی که معیشت جز با گناه تامین نگردد ، چون این وضع پیش آید عزوبت و تجرد حلال شود ، در آن روزگار است که مرد به دست پدر و مادرش تباه و گمراه شود و اگر پدر و مادر نداشته باشد بدست زن و فرزندش و اگر زن و فرزند نداشته باشد هلاکت و تباهیش بدست خویشان و همساگانش باشد که او را به تهیدستی و فقر سرزنش کنند و تکالیفی بر او نهند که وی از عهده ان بر نیاید تا گاهی که او را به پرتگاههای هلاکت سقوط کند .کنزالاعمال حدیث 31008
و نیز فرمود : در آخرالزمان دغلبازان و فریبکارانی بیایند که حدیثهایی نویین بر شما بخوانند انچنان که نه شما و نه پدرانتان چنین حدیثهایی شنیده باشد پس دوری گزینید از آنها مبدا به دام تزویر و فریبشان بیفتید .کنزالاعمال حدیث 290324
و فرمود : قیامت بر پا نگردد تا اینکه حیا از کودکان وزنان برود .
و نیز فرمود : در آن زمان رباخواری و زنا کاری آشکار شود .(کنزالعمال)
علی بن ابی طالب از آنها پرسید : آیا در آنزمان مومنانی وجود دارند ؟ فرمود آری . پرسید آیا از ایمان آنان بر اثر فتنه ها چیزی کاسته میشود ؟ فرمود نه ، مگر آن مقدار که قطرات باران از سنگ خارا بکاهد اما آنان در رنج بسر برند.
امیرالمونین فرمود : زمانی بر مردم بیاید که مقرب نباشد جز به سخن چینی ، و جالب شمرده نشود جز فاجر بودن ، و تحقیر نشود جز افراد با انصاف ، در آن زمان دستگیری مستمندان زیان بشمار آید و صله رحم لطف وبزرگواری بشمار آید .(نهج/حکمت 102)
امام سجاد فرمود : چون خداوند میدانست در آخرالزمان روشنفکرانی دقیق النظر خواهد آمد از این جهت قل هوالله و احد و آیاتی از سوره حدید نازل کرد. بحار 60/18

چون قائم ما قیام کند خداوند انچنان نیرویی به چشم و گوش پیروانش داده که به پیک و پیام اور نیازی نداشته باشند و به هرکجای جهان که باشند امام خود را ببینند و سخنش را بشنوند. امام صادق. بحار ۳۶/۴۵

ظهور زنان عريانِ پوشيده

 

سيكون في آخر هذه الأمة رجال يركبون على المياثر حتى يأتوا أبواب مساجدهم نساؤهمکاسيات عاريات»«در نسل‌هاي آخر اين امت مرداني هستند که سوار بر زين‌هاي بزرگ مي‌شوند تا اينکه جلو درب مساجد پياده مي‌شوند. زنانشان گرچه لباس بر تن دارند ولي اندام آنها آشکار است. »مستدرک حاکم (4/436)
فرمودند: «صنفان من أهل النار لم أرهما: قوم معهم سياط کأذناب البقر يضربون بها الناس ونساء کاسيات عاريات مميلات مائلات رؤوسهنّ کأسنمة البخت المائلة لا يدخلن الجنة ولا يجدن ريحها وإن ريحها ليوجد من مسيرة کذا و کذا»«دو صنف از انسان‌ها جزو اهل جهنم هستند تاکنون آنها را نديده بودم. افرادي که شلاقي مانند دم گاو در دست دارند و با آن مردم را مي‌زنند. و زناني پوشيده از لباس ولي در عين حال لخت و عريانند آنان از طاعت خدا بدورند و با بي‌حجابي خود را به طرف مردان سوق مي‌دهند. سر آنان مانند کوهان شتر لاغر اندام است. به بهشت وارد نمي‌شوند و بوي آنرا نيز حس نمي‌کنند در صورتي که بوي بهشت از فاصله فلان و.... حس مي‌شود». شرح نووی مسلم (17/191)
اين احاديث از معجزات پيامبر گرامي -صلى الله عليه وسلم- به حساب مي‌آيند زيرا تمام آنها قبل از ما و همچنين امروز بيشتر از گذشته تحقق يافته‌اند
پيامبر گرامي اين نوع زنان را «کاسيات عاريات» ناميده است زيرا لباس مي‌پوشند ولي چون لباس‌ها شفاف و ناز کند بدن آنان را نمي‌پوشاند مانند اغلب لباس زنان

 

 





BY امید عظیمی_OMID AZIMI
LAST POSTs

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد

OMID ARCHIVE
OMID DAILY LINKs
www.TOJIH.Lxb.ir